چگونه زندگى خود را تغییر دهیم؟
به لیست تغییراتى که مىخواهید در زندگى خود به وجود آورید نگاه کنید. لیست شما ممکن است موارد زیر را برداشته باشد:
1- کاهش وزن
2- انتخاب شغل بهتر
3- مواجه شدن با هراسها
4- افزایش اعتماد به نفس
5- بهبود زندگى عشقى
6- احساس افسردگى کمتر و رضایتمندى بیشتر از زندگى
7- یادگیرى مهارتهاى کنار آمدن با استرس در محیط کار
8- رها کردن خود از گذشته
اینها برخى از موضوعات پیچیدهاى هستند که مردم معمولاً با آنها مواجهند. ممکن است بعضى از آنها در لیست شما هم قرار داشته باشند. براى بسیارى از مردم، تغییر، بسیار دشوار و چالش برانگیز است به این جهت، آنها لیست تغییرات مورد نظرشان را هر سال با خود به سال بعد مىبرند.
چگونه یک فرد مىتواند زندگیش را تغییر دهد هنگامى که از قدرت ارادة او کارى ساخته نیست؟ هنگامى که اراده شکست مىخورد به کجا باید پناه برد؟ مردم غالباً در این مواقع به روانشناس، مشاور یا مددکار اجتماعى مراجعه مىکنند تا به آنها در انجام تغییرات مورد نظرشان کمک کنند. این متخصصان مىتوانند به هدایت فرایند تغییر در آنها بپردازند و کمک کنند تا آنها منابع درونى خود را براى انجام تغییر مورد نظر بسیج کنند.
امّا پیش از آن که لیست تغییرات خود را نزد درمانگر ببرید، دو نکتة کلیدى هست که باید در نظر بگیرید.
نخست این که تمام رویکردهاى درمانى یکسان نیستند و دوم این که رویکرد خود فرد به انجام مشاوره، به مقدار زیادى تعیین کننده میزان موفقیتش خواهد بود.
در طول سالهاى متمادى، روشهاى مشاوره بسیارى براى کمک به مردمى که خواهان تغییر در زندگیشان مىباشند به وجود آمده است. برخى از روشهاى درمانى صرفاً رفتار فرد را مورد توجه قرار مىدهند و برخى دیگر، طرز تفکّر یا تخلیه احساسات را.
برخى روشها مدتى طولانى را صرف شنیدن حرفهاى مراجعه کننده مىکنند بدون آن که بازخوردى دهند، در حالى که برخى روشهاى دیگر به تحلیل و توضیح تمام جنبههاى زندگى فرد مىپردازند.
اکنون پژوهشهاى بیشترى براى تعیین این که چه چیزى در کمک به مردم براى ایجاد تغییرات مثبت در زندگیشان موثرتر است صورت گرفته است. روشهاى درمانى جدیدى نیز مورد آزمایش قرار گرفتهاند و اثربخشى بیشتر آنها نسبت به روشهاى قبل به اثبات رسیده است.
دو تا از اثربخشترین روشها عبارتند از EMDR (شکلى از رواندرمانى با هدفِ پرداختن به خاطرههاى ناگوار، کاستن تأثیرات بلند مدّت آنها و کمک به بیمار در ایجاد و توسعه سازوکارهاى انطباقى بیشتر.)و تمرکز تجربى (در رواندرمانى، منظور از تمرکز، یعنى نگاه داشتن توجه باز و بدون قضاوت فرد به چیزى که مستقیماً تجربه مىشود امّا هنوز به کلام در نیامده است).
همانطور که گفته شد، دومین نکته کلیدى در مراجعه فرد به رواندرمانگر، رویکرد خود او به انجام مشاوره است. چند سال پیش، دکتر اوجین گِندلین پژوهشى براى تعیین این که چه چیزى مشاوره را اثربخش مىسازد، انجام داد. مهمترین و تکاندهندهترین کشف او این بود که رویکرد خود فرد به انجام مشاوره و چگونگى پرداختن به مسالهاش در حین مشاوره مىتواند نشانگر موفقیت یا عدم موفقیت مشاوره باشد. او موفق شد چند عامل مشترک را در بین کسانى که مشاورههاى موفقیتآمیزى داشتند شناسایى و تعیین کند:
1- توجه به این که بدن چگونه مشکل را حس و تجربه مىکند.
2- تمایل به گوش سپردن به بازخوردهایى که ذهن براثر آن حسها مىدهد.
3- مهارت در تشخیص معنى نهفته در آن پیامهاى بدنى.
این توانایىها در بین کسانى که بیشترین موفقیت را در مشاورهها به دست آوردهاند مشاهده شده است. دکتر گندلین پس از تعیین این عوامل، توانست به دانشجویان روانشناسى بیاموزد که با گوش دادن به هزاران نوار صوتى جلسات مشاوره به تشخیص آنها بپردازند. بدین ترتیب دانشجویان قادر بودند پیشبینى کنند که چه کسى در ایجاد تغییرات مورد نظرش موفق خواهد شد. دکتر گندلین نهایتاً توانست به مردم بیاموزد که چگونه به شیوة موفقترین افراد به مشاوره با روان درمانگر روى آورند.
****
منبع : مقاله " چگونه زندگى خود را تغییر دهیم؟ " برگرفته از سایت اینترنتی روان یار http://ravanyar.com
ادب واقعی یعنی چه؟
آیا شما به فرزند دلبند خود میآموزید که ادب واقعی چیست؟
مادری میگوید وقتی سخن از کودکان بیادب به میان میآید، خاطرهای برای من تداعی میشود:
در تابستان گذشته برای چند روز استراحت به یکی از شهرهای خوش آب و هوا رفته بودیم. در این شهر، سینمای کوچکی بود که هر شب فیلم های متفاوتی نشان میداد. قبل از رفتن به سینما من و همسرم تا آنجا که میتوانستیم کودک سه سالهمان را آموزش میدادیم تا دو ساعت در آنجا ساکت بنشیند و بدون مزاحمت برای اطرافیان فیلم را تماشا کند. خوشبختانه او هم غیر از اینکه گاهگاهی سرش را در گوش ما گذاشته و سوالی میکرد، تمام مدت ساکت و بیصدا مینشست. اما متاسفانه دو کودک که صندلیهایشان در ردیف ما بود، نه تنها با داد و فریاد و صدای بلند با یکدیگر صحبت میکردند بلکه مرتب از جای خود بلند شده و در سالن سینما به رفت و آمد مشغول بودند. در چند شب متوالی که ما برای تماشای فیلم میرفتیم، حتی یکبار هم پدر یا مادری با آنها ندیدیم تا اینکه بالاخره یک روز در نهارخوری پلاژ، بچهها را با پدر و مادرشان سر میز غذا دیدیم. من به طرف آنها رفتم و خیلی مودبانه گفتم: بچههای شما شبها با رفت و آمد در سینما آرامش و سکوت آنجا را به هم میزنند و نمیگذارند ما بتوانیم به آرامی فیلم را تماشا کنیم. ممکن است خواهش کنم اگر به تماشای فیلم علاقهای ندارند آنها را به سینما نفرستید؟
پدر بچهها درحالیکه خونسردانه مرا نگاه میکرد گفت: ما به اینجا آمدهایم تا بچههایمان از مزایا و امکانات محیط استفاده کنند. بنابراین آزادند به هر کجا که دلشان میخواهد بروند و هر کاری که دوست دارند بکنند.
من از این عکسالعمل و نظریه پدر خیلی تعجب کردم و با خود گفتم که چطور ممکن است پدر و مادری بتوانند رفتار فرزندانشان را که کاملا بیادبانه است به راحتی بپذیرند!
آیا ما باید این قدر خودخواه باشیم که فقط راحتی خود را در نظر بگیریم؟ آیا باید حقوق و آزادیهای دیگران را نادیده بگیریم؟! و آیا گستاخی فرزندانمان را با دادن اتکا به نفس به آنها اشتباه نگرفتهایم؟!
دکتر توماس آکن بک، روانشناس میگوید: ((کافی است نظری به برنامههای تلویزیونی یا ویدئویی بیاندازید تا ببینید که این برنامههای پر از خشونت و ضد اخلاق چه اعمال و رفتار ناشایستی را به کودکان ما آموزش میدهند.
این روزها قهرمانان ورزش برای اکثریت کودکان آمریکایی به صورت الگو و بتی قابل پرستش درآمدهاند. در تابستان گذشته کسانی که به تماشای تلویزیون نشسته بودند دیدند که یکی از بازیکنان مشهور در حضور میلیونها تماشاچی طرفدار خود، به صورت داور مسابقه تف انداخت. آیا میدانید فرزندان ما که این بازیکنان را بهعنوان الگویی برای خود انتخاب کردهاند، با دیدن این صحنهها چه رفتاری با بزرگترها خواهند کرد؟
به گفته این روانشناس، اگر کودکان آمریکایی دهه 70 را با کودکان دهه 80 مقایسه کنیم به خوبی متوجه میشویم که که هرچه زمان به جلو میرود، کودکان گستاختر، نافرمانتر، پرروتر و بیادبتر میشوند.
بسیاری از متخصصین معتقدند که متزلزل بودن کانونهای خانوادگی، ناپایدار بودن ازدواجها، کار کردن پدر و مادر در خارج از خانه و یا درهم ریخته شدن ارزش ها و اصول اخلاقی در خانوادهها علت اصلی اینگونه رفتارهای نادرست کودکان و نوجوانان است.
ما در عصری زندگی میکنیم که اکثر کودکان بلدند چگونه با کامپیوتر کار کنند. اما از نوشتن یک نامه تشکر عاجزند و از آنجا که تکنولوژی جدید وقت آنها را کاملا پر کرده، حتی پدران و مادرانی هم که مایلند آداب معاشرت و اصول صحیح اخلاقی را به فرزندانشان بیاموزند فرصتی برای این کار نمییابند.
مادری دیگر میگوید:
روزی پسر 11 سالهام متوجه شد که خواهرش در اتاق او و با تلفن شخصی او مشغول صحبت کردن است،با شدت به طرف خواهرش حمله کرد و با پرخاش گفت: ((تلفن من را زمین بگذار و از اتاقم برو بیرون!)) من بهسوی فرزندم رفتم و با لحنی سرزنشوار گفتم: "تو حق نداری با خواهرت این طور صحبت کنی." جوابی که به من داد بیشتر مرا ناراحت کرد، درحالیکه شانههایش را خونسردانه بالا میانداخت گفت: "دوست من حتی با مادرش هم اینطور صحبت نمیکند."
من به او گفتم: "ولی ما که هرگز اینطور صحبت نمیکنیم."
متخصصان معتقدند در دنیایی که خشونت، گستاخی و بیادبی اطراف ما را پر کرده آموزش صحیحاصول اخلاقی و آداب معاشرت به کودک عملی بسیار مشکل است و نیاز به صبر و تحمل و پشتکار دارد.
مادری میگفت: "وقتی دختر 16 سالهام که برای تمرین والیبال رفته بود به خانه آمد، او را ناراحت دیدم. جریان را پرسیدم. گفت: مربی تیم، دختر دیگری را به جای دوستم "فلورا" برای بازی انتخاب کرد، درنتیجه مادر فلورا بسیار عصبانی شد و در حضور همه به مربی ناسزا گفت. "
متاسفانه بسیاری از والدین گمان میکنند که فرزندانشان کاملا بیعیب و نقص هستند و استحقاق همه گونه موفقیتی را دارند و همیشه باید در مرتبه اول باشند. این والدین چون نمیتوانند کسی را بالاتر از فرزند خود ببینند، هرگز خود او را برای پذیرفتن شکست و عدم موفقیت احتمالی آماده نمیکنند. اکثر پدران و مادران به جای اینکه به جستجوی علت اصلی عدم موفقیت فرزندانشان بپردازند، معلم و مدرسه و همکلاسان او را مقصر میدانند و بلد نیستند که چگونه باید فرزند خود را به کار و تلاش بیشتر وادار و یا او را برای مقابله با شکست آماده سازند. مثلا وقتی فرزند آنها قوانین مدرسه را زیر پا میگذارند به جای اینکه او را تنبیه کنند با اصول و قوانین درمیافتند.
کارشناسان میگویند باید به فرزندان خود بیاموزیم که وقتی نمیتوانند چیزی را به میل و دلخواه خود عوض کنند، لااقل قادر باشند با آن به نحوی صحیح و مودبانه کنار بیایند.
مبادی آداب بودن تنها گفتن کلمه "متشکرم" و یا "لطفا" نیست. فرزندان ما باید بدانند که رفتار ناشایست با دیگران، پشت سر این و آن بد گفتن و ظرفیت برد و باخت نداشتن در مسابقات علمی و هنری، عدم رعایت آداب معاشرت است.
فرزندان ما باید یاد بگیرند که چگونه به دیگران احترام بگذارند و حقوق همه را محترم بشمارند. تفاوت میان گستاخی و اتکا به نفس را بدانند. مسلما هیچ نوع تعلیم و آموزشی در مورد کودکی که والدینش، خود عالم بی عمل هستند موثر نخواهد بود. به همین جهت پدر و مادر که خود بزرگترین الگو برای فرزندانشان هستند، ابتدا باید خود را اصلاح کنند و کاملا مواظب رفتار و حرکات خود مخصوصا در حضور فرزندانشان باشند. زن و شوهری که نسبت به یکدیگر و یا نسبت به دیگران بیاحترامی میکنند هرگز نباید از فرزند خود انتظار داشته باشند که رعایت ادب و احترام را بکنند.
آموزش و تحسین
به کار بردن جملاتی منفی مثل "تو خیلی شلختهای و هیچ وقت نمیتوانی اتاقت را تمیز نگهداری" یا "خفه شو و با من این طور صحبت نکن" یا "اگر یکبار دیگر این کار را بکنی پدرت را در میآورم" که بدون توجه از دهان بعضی از والدین بیرون میآید، هرگز سبب اصلاح و تربیت فرزند نمیشود و کوشش های والدین در این راه بی نتیجه میماند. رفتار ناشایست در کودکان اغلب انعکاسی است از رفتار خود پدر و مادر، پس آیا بهتر نیست که پدر و مادر با بهکار بردن جملاتی مثبت و تحسینآمیز فرزندانشان را آموزش بدهند؟
یکی از روانشناسان میگوید: پدر و مادر باید از روش آموزش و تحسین استفاده کنند. بدین طریق که ابتدا عملی را به فرزندانشان آموزش بدهند و پس از انجام عمل او را مورد تحسین قرار دهند. مثلا اگر قرار است مهمانی به خانه شما بیاید قبلا به فرزند خود بگویید که اگر چند دقیقهای از اتاق خود بیرون بیاید و با مهمان سلام و احوالپرسی کند و به او خوشآمد بگوید، شما را خیلی خوشحال خواهد کرد. پس از این که این عمل را انجام داد حتما او را مورد تحسین قرار دهید. او بدین ترتیب مسلما یاد میگیرد که در چنین مواقعی چگونه با دیگران رفتار کند.
اما عکسالعمل شما در برابر عملی که نباید انجام بدهد چگونه باید باشد؟
مشاوران اخلاق معتقدند که همیشه در هر خانوادهای اصول و قوانینی هست که باید توسط افراد آن خانواده رعایت گردد. در این صورت مثلا به جای آنکه به فرزندتان بگویید: "تو چقدر بیادبی که در موقع غذا خوردن آرنجهایت را روی میز میگذاری" بهتر است با ملایمت و بدون آنکه لحن تحکمآمیز داشته باشید بگویید:
"قانون خانواده ما این است که در هنگام غذا خوردن آرنجهایمان را روی میز نمیگذاریم."
صحبت کردن در مورد اصول و مقررات خانواده بدون اینکه سبب رنجش و یا لجبازی فرزندتان بشود، به مراتب نتیجه بخشتر خواهد بود. آموزش در قالب جملات انتقادآمیز و سرزنشبار هرگز به نتیجه مطلوب نخواهد رسید.
نوجوانی میگفت: "من و چند تن از دوستانم که در همسایگی یکدیگر زندگی میکنیم قرار گذاشتهایم که هرروز یکی از پدر و مادرها ما را به مدرسه برساند. یک روز صبح وقتی من وارد ماشین پدر دوستم شدم او رو برگرداند و گفت: "نمیدانم چرا هیچ یک از شما وقتی سوار ماشین میشوید به من صبح بخیر نمیگویید؟" من تا آن موقع به این موضوع فکر نکرده بودم، و حالا خوشحالم که او احساسش را در مورد بیتوجهی ما به این صورت بیان داشت. از آن به بعد همه ما وقت سوار شدن فردی که متقبل رساندنمان به مدرسه است، صبح بخیر میگوییم و در هنگام پیاده شدن از او تشکر میکنیم."
یکی از روانشناسان که معلم اخلاق نیر هست معتقد است که کودکی که خوب و با روش اصولی و صحیح تربیت شده باشد در بزرگسالی در محل کار، در زندگی زناشویی، در دوستی و دوستیابی نیز فردی موفق خواهد بود. زیرا در دنیا تقریبا هیچ کس نیست که تحت تاثیر ادب و متانت و محبت و مهربانی قرار نگیرد.
گردهمایی افراد خانواده در هنگام صرف شام.
متاسفانه امروزه در اکثر خانوادهها به علت کار کردن پدر و مادر در خارج از خانه و همچنین متفاوت بودن برنامه بچهها با یکدیگر و رفتن آنها به کلاس های مختلف، کمتر اتفاق میافتد که افراد خانواده (بخصوص در کشورهای صنعتی) همه در وقت معینی که برای شام تعیین شده جمع شوند و شام را با هم صرف کنند.
درحالیکه این گردهمایی بهترین موقعیت برای آموزش اصول اخلاقی، آداب و معاشرت زندگی، همکاری،وقتشناسی و همدردی به بچهها به صورت جمعی است. متخصصان عقیده دارند که اگر تشکیل این جلسات و گردهمایی ها برای خانواده هر شب امکان ندارد، پدر و مادر باید دست کم یک یا دو بار در هفته را به این کار اختصاص دهند و در این ساعت بخصوص حتی به تلفن هم جواب ندهند و فرصتی در اختیار بچهها بگذارند که آنچه را که در طول روز یا هفته برای آنها اتفاق افتاده را برای یکدیگر تعریف کنند و با هم صحبت و تبادل نظر داشته باشند. در این جلسات پدر و مادر نیز میتوانند بدون اینکه گفتههایشان، حالت سخنرانی و یا نصیحت داشته باشد، راهنماییهای لازم را ارائه کرده و اصول و ارزشها را به فرزندانشان بیاموزند.
احترام گذاشتن به دیگران، رابطه صحیح و دوستانه خواهران و برادران با یکدیگر، فروتنی کردن، منصف بودن در بازیها، رعایت حس همکاری و آداب معاشرت از جمله مهارتهایی است که باید به مرور در کودک بهوجود آمده و تقویت گردد. اگر کودک همه آموزش های خود را از برنامه و فیلم های تلویزیونی دریافت کند، وقتی در موقعیتی مشابه قرار میگیرد، خود را در مقابل قهرمان فیلمها تصور کرده و رفتاری غیر طبیعی خواهد داشت. چقدر خوب است که لااقل هفتهای یکبار پدر و مادر با فرزندانشان به بازیهای جمعی بپردازند.
یکی از متخصصان معتقد است که بازیهایی نظیر ((قایم باشک)) با بچهها میتواند بسیار آموزنده باشد. زیرا نه تنها کودکان ضمن بازی اصولی را که باید یاد میگیرند، بلکه متوجه میشوند که پدر و مادر آنقدر آنها را دوست دارند که وقتی را برای بودن با آنها اختصاص دادهاند.
آداب معاشرت این نیست که کودک بداند از چه نوع چنگالی برای چه غذایی استفاده کند، بلکه باید یاد بگیرد که چگونه به دیگران محبت کرده، با آنها همکاری کند و در صورت لزوم آنها را مورد تحسین قرار دهد و گاهی اوقات از خود گذشتگی هایی برای دیگران بکند.
آموزش این آداب به صورت تئوری، سخنرانی و نصیحت هیچگاه به نتیجه نخواهد رسید. کودک باید عملا در جریان انجام این اعمال باشد. تنها به این صورت است که میتوان شالوده اخلاقی را در کودک بنا نمود.
****
منبع : مقاله " ادب واقعی یعنی چه؟ " به نقل از http://www.iricap.com/magentry -برگرفته از سایت http://www.maghaleh.net/content-127.html
نقش بازی در رشد کودکان
درباره فواید بازی و نقش آن در پرورش جسم و روح آنها ، پژوهش های زیادی انجام شده است و کارشناسان و پژوهشگران به این نتیجه روشن رسیده اند که بازی ، نیاز اولیه و ضروری کودکان است و هر چه امکان پرداختن آنها به بازیهای سالم و سازنده بیشتر باشد ،فکر و ذهن و جسم آنها بهتر پرورش می یابد و خصوصیت های اجتماعی آنها بهبود می یابد.
هیچ زمانی جز سالهای اولیه زندگی، بازی تأثیر خود را نشان نمی دهد. پس توجه به سالهای کودکی و تأثیر بازی، ضرورت بسیاری دارد. کودک هنگام بازی می تواند کشف کند چه کسی است و چه توانایی هایی دارد، دنیا چیست و چگونه خود را باید با محیط هماهنگ کند. بازی می تواند به کودک اعتماد به نفس دهد، بازی کردن بچه ها راهی است به سوی شکل گیــری شخصیتـی سالم و مفید. در نتیجه برای این که کودک در آینــده، زندگی خوب و بالنده ای داشته باشد، فرایند بازی بسیار ضروری است.
تعریف بازی
به هر گونه فعالیت جسمی یا ذهنی هدفداری که به صورت گروهی یا فردی انجام پذیرد و موجب کسب لذت و اقناع نیازهای کودک شود بازی گویند.
نقش بازی در رشد اجتماعی کودک
1. موجب ارتباط کودک با محیط بیرون می شود و دنیای اجتماعی او را گسترس می دهد.
2. موجب شکوفایی استعدادهای نهفته و بروز خلاقیت می شود.
3. همکاری،همیاری و مشارکت کودک توسعه می یابد.
4. با رعایت اصول و مقررات آشنا می شود.
5. همانند سازی با بزرگسالان را می آموزد.
6. با مفهوم سلسله مراتب آشنا شده و آن را رعایت می کند.
7. رقابت را می آموزد و شکست را بطور واقعی تجربه می کند.
8. قدرت ابراز وجود پیدا می کند و از ترس،کمرویی و خجالت بیهوده رها می شود.
9. حمایت از افراد ضعیف را می آموزد
نقش بازی در رشد عاطفی
1. نیاز به برتری جویی را ارضا می کند.
2. موجب ابراز احساسات،عواطف، ترس ها و تردیدها،مهر و محبت،خشم و کینه و نگرانی ها می شود.
3. تمایل به جنگجویی و ستیزه گری را کم می کند.
4. برون نگری کودک را افزایش می دهد.
نقش بازی در رشد جسمی کودک
1. موجب رشد هماهنگ دستگاهها و اعضای مختلف بدن می شود.
2. باعث تقویت حواس کودک می شود.
3. نیرو و انرژی بدن را به بهترین شکل مصرف می کند.
4. کودک به توانمندیهای فکری و و بدنی خود آگاهی پیدا می کند.
نقش بازی در رشد ذهنی کودک
1. در یادگیری زبان نقش بسزایی دارد.
2. در رشد هوشی بسیار مهم تأثیر دارد.
3. با مفاهیم ساخت،فضا،شکل آشنا می شود.
4. رفتارهای هوشمندانه کودک تقویت می شود.
5. موقعیت استفاده از قوه ی تخیل در کودک به وجود می آید.
6. زمینه ی بهتر برای تفکر فراهم می آورد.
انواع بازیها
کودکان روحیات متفاوتی دارند و با توجه به ویژگی های خود،بازی های مختلفی را تجربه می کنند. عواملی که در انتخاب نوع بازی کودکان دخالت داردعبارتند از:
1) تفاوت های فردی
2) میزان سلامتی
3) سطح رشد جسمی و حرکتی
4)بهره ی هوشی
5) جنسیت
6) خلاقیت
7) فرهنگ خانواده
8) موقعیت جغرافیایی
بر همین اساس بازی به انواع گوناگون تقسیم می شود:
بازی های جسمی
از قدیمی ترین بازیهاست به ابزار مخصوص نیازمند است، هم به صورت انفرادی و هم به صورت گروهی انجام می شود، برای مصرف انرژی اضافی بدن و نجات یافتن از خستگی و کسالت بسیار مفید است و رفتارهای نا آرام و پرخاشگری توأم با عصبانیت کودک را کاهش می دهد.
باز ی های تقلیدی
کودک به تقلید نقش هایی می پردازد که آن ها را باور کرده است معمولاً بهترین شخصیتها برای شروع ایفای نقش،والدین برادران و خواهران و دوستان هستند کودک از ایفای نقش آنان لذت برده و تجربه کسب می کند در دوره ی دبستان بیشتر نقش معلمان را تقلید می کند در حالی که در دوره ی نوجوانی از تقلید رفتار بزرگسالان دوری می کند و به تقلید رفتار همسالان می پردازد که این خود آغازی است برای هماهنگی و همسو شدن با گروههای اجتماعی و ایفای نقش های زندگی.
بازی نمایشی
کودک در تقلید از بزرگترها از لباس و عینک و وسایل مخصوص آن ها استفاده می کند مانند پسر کوچکی که کت پدر را به تن کرده و یا دختر بچه ای که کفش پاشنه دار مادر را پوشیده و به زحمت راه می رود.
بازی های نمادی
زمانی که کودک دستیابی به ابزار و وسایل مورد نیاز خود را غیر ممکن می بیند نیازها و آرزوهای خود را با استفاده از وسایل نمادی و از طریق بازی بیان می کند برای مثال بر تکه ای از چوب سوار شده این طرف و آن طرف می رود مانند این که سوار بر اسبی شده و آن را هدایت می کند .این نوع بازی یکی از بهترین شیوه های بازی درمانی محسوب می شود.
بازی های آموزشی
مهمترین وسیله آموزش کودک،استفاده از وسایل بازی مناسب است،مانند مکعب های چوبی که کودک با جور کردن و دسته بندی کردن آن ها می تواند با مسائل اساسی اما ساده و آسان ریاضی آشنا شود. از خانه های کوچک اسباب بازی برای آشنا کردن کودک با واقعیتهای موجود زندگی می توان استفاده کرد بازی های آموزشی موجب تقویت حواس و رشد قوای ذهنی و اجتماعی کودک می شوند به شرط آن که سعی کنیم کنترل اصلی بازی در اختیار کودک باشد و جهت و مسیر آن را تعیین کند.
بازی خلاقیتی
کودک از طریق به وجود آوردن چیزی،عقاید و احساساتش را اظهار می کند مانند نقاشی،موسیقی،خمیر بازی،شن بازی و یا استفاده از لغات که او را قادر می سازد تا در آینده داستان،شعر و نمایشنامه بنویسد.
بازیهای گروهی
این بازی ها هدف مشترکی دارند که افراد شرکت کننده برای نیل به آن ناگزیرند تلاشها و فعالیت های خود را با یکدیگر هماهنگ کنند. از این رو بازی ، عامل مهمی در ایجاد مراوده و ارتباط متقابل میان کودکان است ، چرا که لزوم همکاری برای رسیدن به هدفی واحد موجب اتحاد آنها می شود . بنابراین کودکان با انتخاب نوع بازی و تعیین شرایط بازی و مقید کردن خود به اطاعت از اصول و قوانین بازی ، در حقیقت نوع خاصی از زندگی اجتماعی را تجربه می کنند و در سازمان دادن به این زندگی اجتماعی ، این باور را در خود پرورش می دهند که به منظور پذیرش در گروه بازشناسی از سوی همبازی ها ، باید به توعی دیگر ، همبازی ها را در زندگی خود شرکت دهند . کودک بدون بازی و بویژه بازیهای گروهی ، خودخواه و فاقد توانایی لازم برای ایجاد ارتباط موفق و سالم با دیگران بار می آید ، حال آنکه از طریق بازی ،شیوه همکاری و نفوذ در گروه همسالان ، جلب توجه دیگران ، رعایت حقوق دیگران ، زندگی گروهی وبسیاری از امور اجتماعی دیگر را یاد می گیرد.
تقسیم دیگر
بازی های طبیعی
آنچه مشهود است اینکه این بازیها نه تنها منجر به رشد کودک چه از نظر جسمانی و روانی می شود بلکه بلوغ و پختگی شخصیت را همراه دارند . مثلاً اکثراً بازیهای طبیعی توام با حرکات و تقلاهای سخت است و همین عاملی است که کودک بتواند شیوه های گوناگون موجهه با محدودیت های موجود در زندگی آتی خود و عالم هستی و پرش از این محدودیت ها را تمرین کند.
بازی های شهری
به دلیل زندگی محدود در آپارتمانها ، جلوگیری از مزاحمت برای همسایگان، عدم امنیت در خیابانها و کوچه ها به هنگام بازی و امثالهم ، کودکان شهر نشین نه تنها از انجام بازی های طبیعی محرومند بلکه مجال نفس کشیدن ، با صدای بلند آواز خواندن و …. را هم ندارند . ورزشهای دسته جمعی در خیابانها و پر شدن کوچه ها و معابر عمومی توسط کودکان ، نوجوانان و حتی جوانان در روزهای تعطیل یا ساعت بعد از تعطیل شدن مدارس نمونه بارزی از عطش درونی و طبیعی آنان به چنین فعالیت و اشتغالی است .
متأسفانه آنچه زندگی شهری با خود به ارمغان آورده است محدودیت های غیر طبیعی است. محدودیت هائی که منجر به هیچگونه حرکت فعالانه و طبیعی نمی شود. زندگی شهری به تبع ویژگیهایی خاصی که ما لحظه به لحظه با آن روبرو هستیم ناگزیر از استحکام و تثبیت چنین محدودیت هائی است و نتیجه آن اینست که فرزندان ما امکان بکار انداختن قوای گوناگون هستی خود را ندارند.
اگر پدران ما با همکلاسی های خود پیاده فاصله خانه تا مدرسه را طی می کردند و در این اثنا ، همدلی ، همراهی ، همکاری و .. را تجربه می کردند ، فرزندان ما عادت کرده اند که صبح با چشمان خسته از تماشای تلویزیون و برنامه های شب گذشته و برای صرفه جوئی در وقت با تاکسی ، سرویس یا وسیله شخصی خانواده به مدرسه برود . یعنی فقط چاردیواری « چاردیواری خانه ، اطاق، ماشین ، مدرسه ، تلویزیون ، رادیو ، اسباب بازی و … ».
اسباب بازی
انتخاب «بهترین اسباب بازی» برای کودک ، کاری تقریباً ناممکن است. بهترین اسباب بازی آن است که کودک را مجذوب خود می کند و او دوباره به سراغ آن می رود و تحریک و لذت بیشتری از آن کسب می کند.
این اسباب بازی ممکن است خیلی گران یا خیلی ارزان تمام شود ولی نهایتاً همان اسباب بازی است که کودک از آن لذت می برد و بیشترین امکانات یادگیری را برای وی فراهم می آورد. برخلاف آنچه والدین انتظار دارند، هر قدر اسباب بازی دارای شکل غیر اختصاصی تر و بنیادی تر باشد، قوه تخیل کودک را بیشتر تحریک می کند. مثلاً شاید یک تکه چوب که می توان از آن به عنوان شمشیر یا عصا استفاده کرد بیشتر از یک عروسک با لباس های گران قیمت که فقط می توان یک شخصیت داشته باشد به خلاقیت کودک شما کمک کند.
اما یکی از نکات بسیار مهم که والدین باید آن را مورد توجه قرار دهند انتخاب اسباب بازی برحسب سن کودک است . یعنی یک اسباب بازی که کودکی دو ماهه را سرگرم می کند نمی تواند یک کودک دو ساله را سرگرم کند و بالعکس. کودکان همگام با رشد خود به محرک های متفاوتی نیاز دارند و انتخاب اسباب بازی بایستی براساس نیازهای متغیر آنها باشد. تناسب داشتن اسباب بازی انتخاب شده با سن کودک بسیار مهم است. اگر اسباب بازی خیلی پیشرفته باشد کودک نمی داند چگونه با آن بازی کند و لذت زیادی از آن نمی برد ، اگر هم بسیار ابتدایی باشد حوصله کودک زود سر می رود. کودک خردسال به اسباب بازی هایی نیاز دارد که حواس پنجگانه او را تحریک کند.
زیر یک سال
اسباب بازی های مناسب آنهایی هستند که رنگ ها، حالات مختلف سطح ( نرمی ، زبری) مواد، شکل های جالب و متنوع را به کودک می نمایانند. اسباب بازی هایی که صدا در می آورند و نسبت به عملی که با آنها انجام می شود واکنش نشان می دهند مثل جغجغه که به کودک احساس تسلط و کنترل می دهند و رشد مهارت های دستی و هماهنگی او را تسریع می کنند.
کودکان نوپا
از بازی های « داخل گذاشتن – بیرون آوردن» لذت می برند ؛ لذا مکعب هایی با اندازه ها و شکل های مختلف، فنجان های پلاستیکی، قاشق، اسباب بازی های داخل حمام، پیاله، هرم های اسباب بازی، همگی از اسباب بازی های مورد علاقه آنها هستند.
دو سالگی
کودکان در این سن مهارت چرخشی مچ را کسب می کنند که آنها را قادر می سازد چیزهای مختلف را بپیچانند و درها را باز کنند. اسباب بازی هایی که درپوش پیچی دارند، مکعب هایی که داخل هم چفت می شوند، مجموعه اشکال پیشرفته تر با قطعاتی به شکل های مختلف که هر یک فقط در داخل یک سوراخ جا می گیرد ، تابلو شکل و میز نجاری ، همگی اسباب بازی های مناسبی برای رشد کودکان در این مرحله سنی به شمار می روند.
دبستانی
همچنان از بازی با مکعب ها، وسایل نقاشی و رنگ آمیزی و هر چیزی که محرک بازی های تخیلی باشد لذت می برد. او می تواند شروع به انجام بازی های ساده با کارت های بازی یا دومینوهای تصویری کند.
تمام بچه ها بازی کردن را دوست دارند و این برای کودکان مفید است زیرا سبب دوراندیشی و توانایی پیش بینی عواقب یک کار می شود.به یاد داشته باشید که اگر شما هم در بازی ها شرکت کنید جنبه آموزشی بازی برای کودکانتان بیشتر می شود..
چگونه می توان از وسایل خانه برای ساختن اسباب بازی استفاده کرد؟
با نگاهی به گوشه و کنار آشپزخانه منزل و کمی قوه تخیل از جانب خودتان و کودکتان می توانید ساعاتی سرشار از سرگرمی های جذاب برای کودک خود فراهم آورید. ظرف های پلاستیکی غذا، سطل ماست، ظرف بستنی، لیوان های پلاستیکی، بطری های پلاستیکی، قوطی های محکم، شاید ساده ترین و چند منظوره ترین اسباب بازی های خانگی باشند.
می توان از جعبه های پلاستیکی با اندازه های مختلف برای ساعت ها بازی داخل گذاشتن و بیرون آوردن ، برداشتن و ریختن آب در حمام ، پر و خالی کردن ماسه، یا بازی با گِل در باغچه استفاده کرد.
با ریختن چند تکه خمیر نان یا نخود فرنگی خشک شده در یک ظرف و محکم کردن در آن می توانید یک جغجغه یا ابزار موسیقی بسازید. می توانید عکس ها را ببرید و برای کودک خود در جعبه ای جدا بریزید و با کودکانتان بازی کنید بدین صورت که گاهی اوقات کارت ها (عکس های بریده شده) را بچینید و اسامی آنها را برای کودکتان با صدای بلند و رسا بگویید و از کودک خود بخواهید تکرار کند که این روش به صحیح صحبت کردن فرزندانتان کمک می کند و یا دفتری برای کودکتان در نظر بگیرید و این عکس ها و کارت های رنگی را به کمک فرزندتان در آن دفتر بچسبانید.
استفاده از رایانه
در اینجا صحبتی از بازی های رایانه ای نسیت چرا که یک موضوع مستقلی است و عوارض خاص خود را بهمراه دارد.
رایانه وسیله مفیدی است که محروم کردن کودکان از آن با هیچ معیار عقلانی جور در نمی آید. در واقع دانش آموزی که کار با رایانه را بلد باشد، چند قدم از همسن و سالانش جلوتر است. تنها چیزی که باید به آن توجه کرد این است که باید با برنامهریزی مشخص از کودکان خواست تا مدت استفاده از رایانه را محدود کنند تا از عوارض ناشی از آن مصون بمانند.
رایانه بهدلیل اینکه غالباً با تفکر و یا سرعت عمل کودک در ارتباط است، میتواند به عنوان روش خوبی برای استفاده از اوقات فراغت تلقی شود، در عین حال این وسیله نیز مثل بسیاری از دستاوردهای فناوری جدید در کنار منافع، عارضههایی نیز دارد.استفاده مداوم کودکان از رایانه از جنبه های مختلفی می تواند باعث نگرانی پدر و مادر شود.
عوارض منفی رایانه
تشنج
یکی از عوارض استفاده بدون برنامه از رایانه این است که بعلت اینکه معمولاً باید کودک نگاه دقیق برتصاویری داشته باشد که دارای حرکات سریع توأم با پرش نور است، در بچههایی که دارای زمینه صرع هستند، می تواند منجر به حملات تشنجی شود.
کم خوابی
با توجه به اینکه کار با رایانه به علت جاذبه زیاد منجر به کم خوابی یا تأخیر زیاد در خواب شبانه کاربر میشود.
اضطراب
کار با رایانه به علت نیازمند بودن به دقت فراوان و یا عوامل دیگر، در صورت طولانی بودن معمولاً منجر به اضطراب، تنش عصبی و تحریک پذیری میشود. این پیامدها میتوانند خود سرمنشاء ناهنجاریهای دیگری شود، به عنوان مثال در بچههایی که زمینه تیکهای عصبی دارند، استفاده طولانی، معمولاً منجر به تشدید عارضه تیک در آنها میشود.
ساختار بدن
کار مداوم با رایانه علاوه بر عوارض عصبی، به طور غیرمستقیم بر ساختار کل بدن هم تاثیر میگذارد. استفاده طولانی از رایانه به جهت وضعیت معمولاً نامناسب نشستن ، زمینه را برای بروز آرتروز کمر و گردن در سنین بالاتر فراهم می کند.
البته مدت زمان استفاده از رایانه در افراد مختلف با استعداد به بیماریهای زمینهای گوناگون و در سنین مختلف و همچنین نوع کاربری، متفاوت است و نمیتوان یک قانون کلی برای همه افراد در نظر گرفت اما بهتر است از خود کودک خواست که با اندکی احساس خستگی در مثلاً عضلات اطراف چشم از ادامه بازی و استفاده از رایانه خودداری کند.
برای همه کودکان بهتر است در حین استفاده از رایانه مقاطعی از زمان را برای استراحت خود در نظر بگیرند. در مجموع به نظر نمیرسد استفاده از رایانه در بیشتر از 1 یا 2 بخش 30 دقیقهای کار صحیحی باشد و استفاده طولانیتر میتواند منجر به عوارض مختلف از جمله در سیستم عصبی شود.
توصیه هایی برای والدین
1.به بازی کودکان اهمیت دهیم زیرا زندگی آن ها در بازی شکل واقعی به خود می گیرد.
2.تلاش کنیم تا بازی های کودکان متناسب با فرهنگ و ارزش های خانواده باشد.
3.با دقت در تفکرات خلاق و پویایی کودکان در حال بازی می توانیم با چگونگی شخصیت آن ها بیشتر آشنا شویم.
4.در بازی کودکان دخالت نکینم اما راهنما و کمک دهنده ی خوبی باشیم.
5.با همبازی شدن با کودکان راه دوستی ها را باز کنیم و راه پنهان کاری های دوره ی جوانی را ببندیم.
6.کاری کنیم که بازی به صورت تجربه ای لذت بخش در ذهن بچه باقی بماند.
7.برای متوقف کردن بازی از امر و نهی بپرهیزیم.
8.با توجه به روحیه ی کنجکاو کودک به گونه ای او را راهنمایی کنیم که به تفکر مثبت و اندیشه خلاق و سازنده دست یابد.
9.مراقب باشیم که محیط بازی موجب آسیب جسمی ،فکری و یا روانی نشود.
10.در انتخاب نوع بازی به سن و جنس و توانایی های فرزندمان توجه کنیم.
11.نوع و مدت زمان بازی فرزندمان را کنترل کنیم که از فشارهای هیجانی و روحی بیش از حد دور باشد.
12.برای انتخاب الگوهای صحیح زمینه ی مناسبی را برای بازی های تقلیدی کودکانمان فراهم کنیم.
13.از محدود کردن کودک در هنگام بازی بپرهیزیم.
14.وسایل بازی را مناسب سن و رشد جسمی و ذهنی کودک تهیه کنیم.
15.آداب اجتماعی و چگونگی رفتار با دیگران را ضمن همبازی شدن با کودکان می توانیم به صورت غیر مستقیم به آن ها بیاموزیم.
16.به مطالب و نحوه ی بیان کودکان در بازی به خوبی توجه کنیم زیرا احساسات و مشکلات زندگی واقعی آن ها در بازی منعکس می شود.
17.برای انتخاب همبازی ها ی خوب فرزندمان را غیر مستقیم راهنمایی کنیم. زیرا رفتاهای یک همبازی خوب تأثیر بسیار مثبتی در آینده ی او خواهد داشت.
18.اگر در حضور فرزندمان با وسایل موجود در خانه برای او اسباب بازی بسازیم ارتباط عاطفی میان ما و کودکمان تقویت خواهد داشت.
19.برای تقویت حس همکاری و مسئولیت پذیری فرزندمان با او توافق کنیم که پس از بازی اسباب بازی های خود را جمع کرده و گرنه دفعه بعد اجازه استفاده از آنها را نخواهد داشت.
20.از فرزندمان بخواهیم که اجازه دهد تا همبازی هایش از اسباب بازی های او استفاده کند.زیرا موجب تقویت حس نوع دوستی و تسهیل در ارتباط با دیگران می شود.
21.اسباب بازی های گران قیمت ممکن است وسیله بازی مفید نباشد هنگام خرید توجه داشته باشیم که اسباب بازی باید بتواند قدرت خلاقیت و سازندگی فرزندمان را رشد دهد.
22.وسایل بازی جورکردنی،پازل ها،خمیر بازی اسباب بازی های مناسبی به شمار می روند.
23.در محیط های بازی گروهی مثل زمین بازی کودکان در پارک ها اجازه دهیم بچه ها با هم دوست شوند و بازی کنند از وارد شدن به محیط بازی کودکان بپرهیزیم.
24.از همبازی شدن کودکان با افراد بزرگتر به ویژه نوجوانان و جوانان اکیداً جلوگیری کنیم.
25.کودکان همواره نیازمند بازی هستند پس اسباب بازی های مناسب هر مکان را همراه خود داشته باشیم.
کودکان لازم است به مجموعه ای از بازی های جسمی،اجتماعی ،عاطفی و ذهنی بپردازند. هنگامی که فقط یکی از بازی های را انجام می دهند«بازی های ذهنی» ، از رشد اجتماعی،جسمی و عاطفی محروم شده و احتمال بروز عصبانیت و پرخاشگری در آن ها افزایش می یابد.
****
منبع : مقاله " نقش بازی در رشد کودکان"-برگرفته از وبلاگ http://mohagheghh.persianblog.ir
هنر درمانی چیست؟
ممکن است تعجب کنید که بدانید هنر میتواند به عنوان یک ابزار مؤثر در درمان بیماریهای ذهنی به کار رود. هنر چه نقشی میتواند در رواندرمانی داشته باشد؟ هنر به عنوان یک رسانه بیانگر میتواند به بیماران در برقراری ارتباط، غلبه بر استرس و کشف جنبههای مختلف شخصیتشان کمک کند. در روانشناسی، استفاده از روشهای هنری برای درمان اختلالات روانی و بهبود سلامت روانی، «هنر درمانی» نام دارد.
هنر درمانی، تکنیکهای روان درمانی را با فرایندهای خلاقانه در هم میآمیزد تا سلامت روانی و بهزیستی را بهبود بخشد.
انجمن هنر درمانی آمریکا، هنر درمانی را چنین تعریف میکند: «یک حرفه مربوط به سلامت روانی که از فرایندهای خلاقانه هنری استفاده میکند تا سلامت و بهزیستی جسمی، روانی و هیجانی افراد را در همه ردههای سنی، بهبود و ارتقاء بخشد. هنردرمانی بر پایه این اعتقاد قرار دارد که فرایند خلاقانه در خود بیانگری هنری، به مردم در حل تعارضات و مشکلات، تقویت مهارتهای ارتباطی، تنظیم رفتار، کاهش استرس، افزایش حرمت نفس و خودآگاهی، و به دست آوردن بینش بهتر و بیشتر کمک میکند.»
سرمنشاء هنردرمانی
با وجودی که هزاران سال است که مردم از هنر به عنوان راهی برای بیان، ارتباط و بهبود یافتن استفاده میکنند امّا هنردرمانی به صورت رسمی از میانههای قرن بیستم شکل گرفته است. پزشکان دریافتند که افرادی که از بیماریهای روانی رنج میبرند غالباً خودشان را در نقاشیها و سایر کارهای هنری بیان کردهاند و این باعث شد که به فکر استفاده از هنر به عنوان یک راهبرد بهبودبخشی بیفتند. از آن زمان، هنر بخش مهمی از حوزه رواندرمانی شده است و در برخی از روشهای سنجش و درمان به کار میرود.
چه موقع از هنردرمانی استفاده میشود؟
از هنردرمانی میتوان برای درمان محدوده وسیعی از اختلالات ذهنی و درماندگیهای روانی استفاده کرد. در بسیاری موارد، ممکن است همراه با سایر روشهای رواندرمانی مانند گروه درمانی یا درمانشناختی- رفتاری به کار گرفته شود.
برخی شرایط و وضعیتهایی که ممکن است هنردرمانی به کار گرفته شود به قرار زیرند:
• کودکان با ناتوانیهای یادگیری
• بالغان با استرس شدید
• کودکانی که از مشکلات رفتاری یا اجتماعی در مدرسه یا خانه رنج میبرند
• افراد با مشکلات سلامت روانی
• افرادی که از آسیبهای مغزی رنج میبرند
• کودکان یا بالغانی که در معرض رویدادهای آسیبزا قرار گرفتهاند
هنردرمانی چگونه عمل میکند؟ هنر درمانگر میتواند از روشهای متنوع و متعدد هنری از جمله نقاشی، طراحی، مجسمهسازی و کولاژ (تصویر تکّهکاری) در مورد بیماران، از کودک تا سالمند، استفاده کند. کسانی که دچار آسیبهای هیجانی، خشونت جسمی، بهرهکشی خانگی، اضطراب، افسردگی و سایر مشکلات روانی شده باشند میتوانند از خودبیانگری خلاقانه سود ببرند. خدمات هنردرمانی میتواند در مدرسه، سازمانهای اجتماعی، بیمارستان و مراکز روان درمانی خصوصی در دسترس بیماران باشند.
ممکن است کنجکاو باشید بدانید که جلسات هنردرمانی چه تفاوتی با کلاسهای معمولی هنرآموزی دارد. در کتاب مرجع هنردرمانی نوشته کتی مالدیوچی چنین آمده است: «در اغلب جلسات هنردرمانی، تمرکز بر روی تجربیات درونی (احساسات، ادراکات و تصوّرات) خود شخص است. با وجودی که هنردرمانی ممکن است شامل یادگیری مهارتها یا تکنیکهای هنری گردد امّا تأکید به طور کلّی نخست بر ایجاد و بیان تصاویری است که از درون فرد برمیآید، نه بر آن چیزهایی که او در دنیای خارج میبیند.» و با وجودی که در بعضی از کلاسهای سنتی هنری نیز ممکن است از شما خواسته شود که از روی تصوّرات و تخیلاتتان طراحی یا نقاشی کنید امّا در هنردرمانی، دنیای درونی تصاویر، احساسات، افکار و ایدههای شما همواره در درجه اوّل اهمیت قرار دارد.
منبع
1- "What Is Art Therapy?" Kendra Cherry, -http://psychology.about.com
****
منبع : مقاله " هنر درمانی چیست؟ " ترجمه: کلینیک الکترونیکی روانیار- برگرفته از سایت اینترنتی روان یار http://ravanyar.com
ورزش و اوقات فراغت کودکان و نوجوانان
تحقیقات اجتماعی نشان میدهد یکی از عوامل مهم بزهکاری در نوجوانان خالی بودن اوقات فراغت آنهاست و در این ایام است که زمینه های پذیرش رفتارهای ناهنجار، اعتیاد و انجام جرایم شکل میگیرد.
کمال مطلوب اجتماعی در این مورد آن است که تمام وسایل مادی، معنوی و فضای سالم جهت بهرهجویی عمومی آماده شود و با حذف زمینه های فقر اقتصادی، فرهنگی و تربیتی، انگیزههای سالم در میان طبقات مختلف جامعه پرورش یابد.
جهت پر کردن اوقات فراغت بچه ها نباید آنها را با اصرار به کلاس فرستاد، بلکه میتوان از خودشان پرسید که چه چیزی خستگیشان را برطرف میکند و آنها را به سمت کارهای مورد علاقهشان سوق میدهد. اوقات فراغت به نظر بعضی از والدین و مسئولان چیزی زاید است .طبیعی است که اگر برای اوقات فراغت بچهها هدفگذاری نشود، به طور حتم این اوقات زاید به نظر میرسد و والدین روزشماری میکنند که تابستان هرچه زودتر به پایان برسد.
برنامهریزی اوقات فراغت نمیتواند چیزی مستقل و بیارتباط با سایر اوقات باشد، بلکه باید در کنار برنامه کلان زندگی، مفید، راهگشا و زمینهساز باشد. در غیر این صورت خواه ناخواه بخش هایی از عمر پر ارزش انسان در وادی پوچی و بیثمری از بین میرود و صرف کارهای بیهوده میگردد.
یکی از روش هایی که میتواند اوقات فراغت افراد جامعه را زیر پوشش قرار داده و بسیاری از ضعف ها و کمبودهای جسمانی و روانی را رفع و درمان کند، ورزش و تفریحات سالم است. تربیت بدنی و ورزش گذشته از جبران ضعف ها و حفظ تندرستی افراد، آنان را برای زندگی، تلاش و اهداف مشترک آماده میسازد. استفاده از بازی در اوقات فراغت فرصتی را برای پیشرفت فرد فراهم می نماید.
یکی از مهمترین نعمت ها، نعمت تندرستی و سلامت است که میتواند در موفقیت انسان عامل مهمی باشد. خانواده و یا در واحد بزرگتر جامعه تنها زمانی قادر خواهد بود راه ترقی و تکامل را طی کند که متشکل از افرادی سالم، باارزش و پاک باشد. نکته مهم این است که همه افراد جامعه از کودکان تا بزرگسالان باید بیاموزند که تندرستی پدیدهای است که عوامل مختلفی در حفظ، بقاء و یا از بین رفتن آن دخالت دارند و تربیت بدنی عامل بسیار مهم و ارزندهای است که میتواند به عنوان یک وسیله آموزش عملی و واقعی مفهوم و اعتقاد به تندرستی را در افراد ایجاد نماید.
در آموزش و پرورش نیز نخستین هدف، رشد ابعاد گوناگون شخصیت فرد از جنبه های جسمانی، روانی، اجتماعی و معنوی است. ورزش و هدف تربیتی آن، یادگیری مهارتهای رفتاری را باعث میشود و با چنین تعبیری ورزش به عنوان یک وسیله کمککننده عملی، پیوسته با تربیت همراه است.
معلمان ورزش باید کودکان و نوجوانان را تشویق کنند تا در اوقات فراغت به فعالیت های ثمربخش و سودمند بپردازند. مربی علاوه بر آموزش بازی و انواع مهارت های ورزشی به دانشآموزان، باید فعالیت های ورزشی را برای آنها لذت بخش کند، زیرا لذتبخش بودن ورزش موجب میشود که کودکان در اوقات فراغت، خود بخود بدان روآورده و بدین ترتیب در آنها انگیزه استمرار فعالیت های ورزشی ایجاد میشود. به هنگام اجرای فعالیت های ورزشی در اوقات فراعت، باید کودکان و نوجوانان را با ورزش های گروهی آشنا کرد تا در موقعیت های مختلف بتوانند از آن استفاده کنند. آشنایی کودکان و نوجوانان به مقررات ورزشی و اجرای آن در بازی های ایام فراغت ضروری است، زیرا لازم است فرصت استقلال فکری و تصمیمگیری به کودکان داده شود تا در چنین فعالیت های مهمی شرکت کنند و اِعمال مدیریت و همکاری با دیگران را به طور عملی تمرین کنند.
کودک یا نوجوان باید خود را بشناسد، او میتواند از طریق تجربه های صحیح ورزشی، خود را بشناسد و به قدرت ذهنی و جسمی خود پی ببرد. در امر تربیت، نه تنها شناخت کودک از دیدگاه مربی مهم است بلکه "خویشتنشناسی" کودک از نظر خود و در ارتباط با دیگران اهمیت خاصی دارد. خودشناسی موجب میشود کودک بتواند به موفقیت خود در اجتماع و ارتباط با دیگران، بیشتر پی برده و دریابد دیگران او را چگونه میبینند، در نتیجه نسبت به حدود توانایی، استعدادها، قدرت های ذهنی و جسمی خود شناخت صحیحتری پیدا میکند؛ به عبارت دیگر، در شناخت خود به واقعیت نزدیکتر میگردد و این خودشناسی عامل مهم در امر یادگیری است. زمانی که کودک احساس کند او را دوست دارند، به او احترام میگذارند، مورد قبول اطرافیان و نزدیکان است و موفقیت هایش بر شکست هایش فزونی دارد، در راه استقرار و پی ریزی خودشناسی مفید و مطلوب قرار گرفته است. هیچ چیز به اندازه موفقیت، موجبات پیشرفت کودک را فراهم نمیآورد و موجب خودشناسی مطلوب او نمیشود.
تربیتبدنی فرصت های زیادی برای کودک فراهم میسازد تا او بتواند خود را نشان دهد، در انجام کارها توفیق یابد، حس ابتکار در او تقویت شود و در محدوده تواناییهای ذهنی، جسمی، عاطفی و اجتماعی خود تجارب و پیشرفت هایی به دست آورد. کودکان و نوجوانان از طریق ورزش و تربیت بدنی در برابر صفت های منفی ایستادگی پیدا خواهند کرد. از آنجا که سراسر زندگی مبارزه و مسابقه است، اجرای مسابقه و گنجاندن آن در برنامه های ورزشی کودکان، نباید نادیده گرفته شود. مسابقه با همسالان اگر بر مبنای صحیحی برنامه ریزی شده باشد از نظر تربیت و پرورش کودک، مهم و مفید است. کودکان به طور طبیعی میل دارند خود را با دیگران مقایسه کنند و نه تنها از آنان باز نمانند بلکه از دیگر همسالان و همکلاسان خود چندین گام جلوتر قرار بگیرند. این برتری باید در مسیر تربیتی قرار گیرد تا از رقابتهای نادرست، مخرب و مضر جلوگیری به عمل آید. کامیابی هر کودک باید با توجه به تواناییهای خود او سنجیده شود نه نسبت به دیگر کودکان همسن او. باید به کودکان یاد داد در انجام مسابقه های ورزشی، بدون توقع پیروزی حتمی، بیشترین سعی خود را به کار گیرند. این امر باعث میشود، کودکان در صورت باخت مسابقه، زیاد مأیوس نشوند.
تمرین های منظم فعالیت بدنی به کودکان و نوجوانان کمک میکند تا استخوان ها، عضلات و مفاصل سالمی داشته باشند؛ وزن بدنشان متناسب باشد و نیز فعالیت های بدنی در عملکرد قلب و ریه نیز تاثیر بسزایی دارد. این امر در ایجاد هماهنگی حرکت مشارکت نموده و به پیشگیری و تنظیم اضطراب و افسردگی کمک میکند.
بازیها و سایر انواع فعالیت های بدنی به نوجوانان این فرصت را میدهد که خود باوری و اتکاء به نفس داشته باشند و لذت موفقیت و مشارکت و اتحاد جمعی را احساس کنند. این اثرات مثبت همچنین به کاهش خطرات ایجاد شده به وسیله روشهای زندگی پر استرس و بیتحرکی که در نوجوانان امروزی بسیار شایع است کمک میکند. پرداختن به فعالیت بدنی هدایت شده میتواند باعث پرورش سایر رفتارهای بهداشتی مثل پرهیز از سیگار، مواد مخدر و رفتارهای خشونتبار گردد و نیز کودکانی که فعالیت بدنی بیشتری دارند نتایج تحصیلی بالاتری نیز کسب کردهاند.
همچنین بازیهای گروهی باعث تعامل اجتماعی مثبت میشود. الگوهای فعالیت بدنی که در دوران کودکی و بلوغ کسب میشوند بیشتر در طول زندگی هر فرد باقی میمانند بنابراین باعث فراهم آمدن پایهای فعال و سالم در زندگی میشوند؛ برعکس، عادات غیر سالم مثل زندگی بیتحرک، تغذیه نامناسب و سوءمصرف مواد که در دوران نوجوانی به وجود بیایند در دوران بزرگسالی نیز معمولاً ادامه می یابند. تربیت بدنی و ورزش راه گریختن از ناتوانی و تنبلی و در نتیجه کسب شادمانی است.
برنامه فعالیتهای ورزشی، باید با در نظر گرفتن استعدادهای ذهنی، جسمی و نیازهای تربیتی کودکان، انتخاب شود تا بیشترین تأثیر تربیتی را در پی داشته باشد. برنامه تدوینی ورزش باید دارای ویژگی های زیر باشد:
1 .متناسب با رشد، نمو و آمادگی جسمانی کودک باشد.
2 .همهجانبه و وسیع باشد و مهارتهای لازم را در کودکان ایجاد کند.
3 .اوقات فراغت کودکان را در برگیرد تا چنین فرصت هایی را به بیهودگی نگذرانند.
4 .متنوع و متناسب با نیازها، خصوصیات، قدرت و طبیعت کودکان تدوین شود و حرکت های پایه و اصلی، حرکت هایی همراه با آهنگ، شیرین کاریها، بازیهای گروهی و مسابقه های ورزشی را شامل شود.
5 .با توجه به اختلاف های فردی و استعدادهای مختلف کودکان تنظیم شود، به طوری که کودکان ماهر، متوسط، ضعیف و حتی عقب مانده را در بر گیرد.
6 .معنویت، صفات انسانی و ارزشهای تربیتی را در افراد تقویت کند.
7 .متناسب با کارایی بدن و همراه با ایجاد مهارت های لازم در افراد باشد.
8 .متضمن پیشرفت تدریجی و قدم به قدم کودکان باشد، چرا که موفقیت و پیشرفت عامل اساسی تداوم زندگی است.
9 .برنامه آموزش بهداشت و تربیت بدنی باید در کنار هم تدریس شوند زیرا آموزش بهداشت ورزشی در برنامه های آموزشی اهمیت ویژهای دارد.
منابع
1. لس هیوود و همکاران، اوقات فراغت، مترجم محمد احسانی
2. مجموعه مقالات اولین کنگره علمی بین المللی تربیتبدنی و ورزش دانشآموزان دختر.
3.زیور ورزش، نشریه ماهانه دفتر فعالیتهای ورزشی وزارت آموزش و پرورش، معاونت پرورشی وتندرستی،شماره 28 و 34.
4 .محمد نبوی، محمود ذکائی، روش تدریس تربیت بدنی در مدارس، انتشارات سمت،1380.
5- www.tehranedu.com/parvareshi/sport/faaliatebadani2.htm
6- www.dbase.irandoc.ac.ir
7- www.irib.ir/health/html/leisure.htm
.::مرجع کد آهنگ::.
.::دریافت کد موزیک::.