اسباب بازی به فعالیت های خلاقیت آمیز کودکان کمک می کند
انتخاب نوع اسباب بازی به تقویت ذهن خلاق در کودکان کمک می کند .
کودکان بازی را بسیار دوست دارند و این زمان را بر هر چیز دیگری ترجیح می دهند . انتخاب اسباب بازی مناسب برای کودکان در هر سنی بسیار حائز اهمیت است. اغلب خانواده ها وقتی به مغازه های فروش اسباب بازی مراجعه می کنند، سعی دارند از بین اسباب بازی های خشن و تفریحی، اسباب بازی هایی را خرید کنند که ذهن کودکان را به خلاقیت وادار کند. بنابراین، بازی های فکری و آموزشی در میان سایر اسباب بازی ها یک سر و گردن بالاتر قرار دارند. با این حال، با ورود رایانه و بازی های رایانه ای، هم اینک کودکان و نوجوانان دوست دارند به جای بازی با وسایل تفریحی و ورزشی، به این نوع بازی های دیجیتالی بپردازند.
به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز ، «میشل رسینک» مدیر گروه تحقیقاتی مهد کودکهای انگلستان علل گرایش کودکان و نوجوانان به این نوع بازی ها را توضیح می دهد.
میشل می گوید ما می خواهیم کمک کنیم تا اسباب بازی های هوشمند برای بچه ها توسعه یابند. البته ما به ساخت اسباب بازی های هوشمند علاقه چندانی نداریم، بلکه می خواهیم اسباب بازی هایی بسازیم که بچه ها را به فکر کردن وادار کند. ما متوجه شدیم یکی از بهترین روش هایی که به یادگیری کودکان کمک می کند، این است که برای آنها اسباب بازی و ابزار جدیدی فراهم کنیم تا آنها بتوانند فعالیت های خلاقیت آمیز انجام دهند، طراحی کنند و با لوازم و رسانه های جدید اطرافشان، چیزهای نو ایجاد و اختراع کنند.
اگر ما به بچه ها نوع درستی از بازی خانه سازی بدهیم، بدین ترتیب می توانیم قدرت خلاقیت آنها را تحریک کنیم. با وسایل سنتی خانه سازی، بچه ها می توانند قلعه و خانه بسازند و به این ترتیب با ساختار ساختمان هایی که در دنیا ساخته می شود، آشنا شوند. با تکنولوژی جدید، بچه ها می توانند چیزهایی بسازند که زنده مجسم شوند، حرکت کنند و کنش و واکنش نشان دهند. چیزهایی که آنها می سازند، مثلاً دقیقاً مثل یک خرگوش نیست، ولی می تواند مثل یک خرگوش رفتار کند، در اطراف حرکت کند و تأثیر متقابل بر محیط اطراف داشته باشد.
آنها می توانند درک کنند چیزهایی که در دنیا وجود دارد، واقعاً چطور کار می کنند. آنها با ساخت یک روبات کوچک، با چراغ سنسوری که به ارتعاش درمی آید، به درک جدیدی می رسند. آنها وقتی می بینند که یک شب پره در اطراف یک لامپ چطور پرپر می زند، متوجه این رفتار می شوند و درک می کنند چه قانونی باید حکمفرما باشد. این امر باعث می شود آنها هم دنیای تکنولوِژیکی و هم دنیای بیولوِژیکی اطرافشان را درک کنند.
من فکر نمی کنم این موضوع برای کودک خیلی زود باشد. چیزهای زیادی وجود دارند که بچه ها می توانند در هر سنی شروع به استفاده از آن بکنند. البته من نمی گویم این امر می تواند جایگزین لوازم و اسباب بازی های سنتی که بچه ها با آن بازی کرده اند، بشوند. قصد ندارم آنها کنار گذاشته شوند. بلکه ما همیشه می توانیم جذابیت نوع لوازمی را که بچه ها با آن بازی می کنند، بالا ببریم.
شاید فکر کنیم این تکنولوژی تا حدی پیچیده به نظر می رسد و باعث می شود تعداد زیادی از بچه ها از آن دوری کنند. هر کسی می تواند از مداد رنگی و کاغذ استفاده کند. مانعی برای استفاده از مداد رنگی و کاغذ وجود ندارد.
اشتباه است که تکنولوژی را امری بسیار پیچیده به بچه ها نشان دهیم که آنها نتوانند افکار و احساسات خود را بیان کنند. آنچه که ما می خواهیم انجام دهیم، این است که تکنولوژی را ایجاد کنیم تا بچه ها را قادر سازد افکار و احساسات خود را بیان کنند به همان راحتی که با مداد رنگی و کاغذ این کار را انجام می دهند. خوب است اسباب بازی سنتی بچه ها، مداد رنگی و کاغذ و خانه سازی را به عنوان یک استاندارد در نظر بگیریم، لازم است ما وسایل جدید تکنولوژیکی را به راحتی آن تکنولوژیها بسازیم.
باید به خاطر داشته باشیم که مداد رنگی زمانی یک تکنولوژی محسوب می شد. صدها سال پیش بچه ها مداد رنگی نداشتند، بنابراین اختراع آن یک پدیده پیشرفته تکنولوژی به نظر می رسید، اما امروزه به عنوان بخشی طبیعی از دوران کودکی به نظر می رسد. امروزه نیز تکنولوژی جدید دیجیتالی، ممکن است جدید و پیشرفته به نظر برسد، اما در آینده، اگر ما به درستی آنها را توسعه دهیم، آنها هم مثل مداد رنگی و کاغذ بسیار عادی به نظر خواهند رسید.
من به طور کلی خیلی تحت تأثیر بازی های دیجیتالی که امروزه در بازار وجود دارد، نیستم. بسیاری از آنها تکنولوژی را در راههای سطحی به کار برده اند. مثل این که تعدادی چراغ چشمک زن یا صدای بیپ بیپ اضافه کنند. اینها ممکن است اسباب بازی ها را مهیج نشان دهند، اما نمی توانند مدت زمان زیادی ارزشمند باشند. این گونه تکنولوژی ها که در ساخت اسباب بازی ها به کار می روند، آنها را زنده و هوشمند نشان می دهند اما فرصت جدید خلاقیت برای بچه ها ایجاد نمی کنند. لازم است ما واقعاً بر این نکته تأکید کنیم که چگونه می توانیم با استفاده از تکنولوژی، از اختراعات خلاقیت آمیز توسط بچه ها حمایت کنیم. امروزه اکثر بازی های الکترونیکی جدید به این نکته توجه ندارند، اما فکر می کنم در آینده امکانات بسیاری ایجاد شود.
ممکن است این سوال مطرح شود که اسباب بازی های ایده آلی که با استفاده از تکنولوژی دیجیتالی باعث تقویت خلاقیت می شود، یا نه؟
چندین سال است که ما با شرکت اسباب بازی سازی «لگو» همکاری کرده ایم تا آجرهای خانه سازی تولید کنیم. شما می توانید از آجرهای لگو سنتی استفاده کنید و آنها را به هم بچسبانید تا یک ساختمان بسازید. این آجرها را می توانید کنار هم بگذارید تا چیزهایی بسازید که در دنیا وجود دارند و می توانند زنده مجسم شوند و به اشیا دیگر کنش و واکنش نشان دهند.
ما مشاهده کرده ایم از این آجرهای خانه سازی جدید در راههای وسیعی استفاده می شود و این یکی از عناصر کلیدی یک اسباب بازی خوب است. از این آجرها فقط برای خانه سازی استفاده نمی شود، بلکه به شیوه های متفاوتی از آنها استفاده می شود. بچه ها می توانند از این آجرها برای ساخت هر چیزی از یک کارخانه شکلات سازی اتوماتیک گرفته تا موجوداتی که با هم اثر متقابل دارند، استفاده کنند یا اینکه یک پارک تفریحی بسازند.
ثابت شده که این آجرها محبوبیت زیادی دارند. به نظر می رسد نسبت به سایر اسباب بازی ها این آجرها بهتر می توانند استعداد نهایی بچه ها را کشف کنند که به این ترتیب بچه ها می توانند کارهای زیادی با آنها انجام دهند.
اینها همچنین قدرت خلاقیت بزرگسالان را افزایش می دهند. بسیاری از این اسباب بازی ها به بزرگسالان فروخته می شود که این امر نشانه خوبی است و نشان می دهد تعداد زیادی از بزرگسالان نیز به اکتشافات تفریحی علاقه مند هستند. اگر ما نوع درستی از تکنولوژی را برای آنها فراهم کنیم، آنها می توانند به مدت طولانی به بازی ادامه دهند، کشف کنند، بسازند و یاد بگیرند.
در تمام اینها، عنصر آموزشی وجود دارد. زمانی که بچه ها از اسباب بازی استفاده می کنند، در واقع در حال یادگیری امور کاملاً پیچیده دیجیتالی هستند.
طی سالیان طولانی ما دریافته ایم که بسیاری از بهترین تجارب یادگیری ما، زمانی رخ می دهد که چیزی را خلق یا طراحی می کنیم. اگر ما بخواهیم به یادگیری بچه ها کمک کنیم، لازم است به آنها ابزار جدید برای طراحی و ابداع بدهیم. این دقیقاً همان چیزی است که آجرهای خانه سازی لگو انجام می دهند.
این امر تعداد چیزهایی را که بچه ها می توانند طراحی یا خلق کنند افزایش می دهد و بنابراین میزان چیزهایی که آنها می توانند در این فرآیند یاد بگیرند، افزایش می یابد. بعضی موارد آنها چیزهایی یاد می گیرند که جزو برنامه آموزشی تحصیلی شان است. اما این وسایل به بچه ها کمک می کند آموزش را از راه بهتری یاد بگیرند، زیرا آن وسایل می تواند مهیج تر و مورد علاقه بچه ها باشد.
همانطور که میدانیم اولاً ما هنوز برای استفاده آسانتر بچه ها از این وسایل راه درازی در پیش داریم تا آنها بتوانند چیزهایی ایجاد کنند که در قوه تخیل آنهاست.
ما می خواهیم فنونی ایجاد کنیم که بچه ها را با نقشه خیالی روبه رو کند و سپس نقشه خیالی آنها را به واقعیت تبدیل کند. لذا لازم است ما اسباب کار جدید خانه سازی را طوری طراحی کنیم که بچه ها به راحتی بتوانند قوه تخیل خود را به کار گیرند و آنها را به واقعیت تبدیل کند.
ما مشاهده خواهیم کرد در جهت دیگر علاوه بر استفاده از تکنولوژی کامپیوتری، این اسباب بازی ها به طور فزاینده ای از تکنولوژی ارتباطات استفاده خواهند کرد. بچه ها نه تنها یک ماشین اتوماتیکی یا موجود متحرک خواهند ساخت، بلکه گروه زیادی از موجوداتی ایجاد خواهند کرد که با هم ارتباط دارند. ما علاوه بر انقلاب کامپیوتری، از انقلاب ارتباطاتی استفاده خواهیم کرد.
البته این ایده شگفت انگیز به نظر می رسد موجوداتی که ایجاد کرده ایم، بتوانند با یکدیگر ارتباط برقرار کنند
برای انجام این کار ما متوجه شده ایم که بچه ها در مورد ارتباطات عمومی و همچنین ارتباطات انسانی چیزهای زیادی یاد می گیرند. همان طور که آنها موجودات روباتیک خود را برای ارتباط با یکدیگر برنامه ریزی می کنند، درباره ارتباطاتی که می تواند به ایجاد ارتباط بهتر با دیگران کمک کند، نیز چیزهایی یاد می گیرند. ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمود ( پنج شنبه 90/12/25 :: ساعت 12:9 عصر )
مدیریت در قرن 21
مدیریت اثربخش منابع، مفهومی است که به گفت? دانیل ورن در کتاب تکامل اندیش? مدیریت، میتواند به پادشاه بابل یعنی حمورابی بازگردد. مدیران باستان، قانونی مشتمل بر مثلاً 282 بند تدوین میکردند که تمامی معاملات، کسب و کار، رفتارهای شخصی، روابط بین افراد، دستمزدها، مجازاتها و دیگر موضوعات اجتماعی را در بر میگرفت. ورن به این موضوع اشاره میکند که یک قانون 104 بندی، نخستین قانونی است که برای حسابداری وضع شده است. این قانون را چیزی شبیه به قوانین مدرن بازرگانی در نظر بگیرید که رابط? ساد? میان یک تاجر و یک خریدار را تعریف میکند . قانون دیگر، اولین قانون حفظ حقوق مشتری بود. حمورابی قانون عجیبی وضع کرده بود که بر اساس آن، کسی که خانهای میساخت، نمیتوانست ادعای مالکیت آن را نماید و در غیر این صورت به مرگ محکوم میشد.
ورن، توسعه مدیریت را به نام هایی آشنا همچون کریس آرگریس، هنری فورد، جان کوتر، التون مایو و ویلیام وایت نسبت میدهد و جالب است بگوییم که تجزیه و تحلیل های ورن، مؤید همان چالش هایی است که هر کسی که بخواهد امروزه به مدیریت منابع خود بپردازد، با آنها دست به گریبان است. مثلاً 600 سال پیش از میلاد مسیح، چالش یک ژنرال چینی به نام سان تزو، ادار? ارتش چین بود و این در حالی بود که او هیچ اعتقادی به مشورت با دیگران نداشت. او میخواست که همه چیز به شکلی ساده، کارآمد و صحیح انجام شوند.
تعریف رایج مدیریت عبارت است از انجام دادن امور از طریق دیگران. هر کسی که برای مدیریت کاری تلاش کرده، میداند که مدیریت به هیچوجه کار سادهای نیست، گاهی اوقات کارآمد است، ممکن است برای نخستین مرتبه به درستی انجام نشود و هرگز با سرعت رخ نمیدهد، زیرا مدیریت علم پرتاب موشک نیست که سرعت داشته باشد اما در عین حال پیچیدگیهای آن را دارا میباشد. ورن میگوید:«اندیش? مدیریت در خلأ فرهنگی بروز نمیکند. مدیران همواره شاهد هستند که کارشان تحت تأثیر فرهنگ موجود است.» با توجه به عناصر فرهنگی (و متغیرهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و غیره) مدیران باید ابتدا در مورد ضوابط حاکم بیندیشند و سپس عمل کنند.
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمود ( پنج شنبه 90/12/25 :: ساعت 12:0 عصر )
روشهای تدریس و خلاقیت در آن
مقدمه
خلاقیت اوج توانایی تفکر بشری است که توانسته است انسان را به مرحله پیشرفت و ترقی برساند و او را در حل تمام مسائل و مشکلات زندگی یاری دهد. نمونه های خلاقیت را می توان در نقاشـــــــــی روی دیوار در زمان غارنشینـــان، خلق یک اثر هنری، ماشینآلات صنعتی و آشپزی و خیاطی و ... دید .
در حقیقت خلاقیت یک مفهوم انتزاعی و پیچیدهاست. اما ابهام در معنـــی و مفهوم کلمه به معنی پیچیدگی خود جریان خلاقیت نیست، زیرا خلاقیت را می توان به راحتی در زندگی روزانه حس کرد و آن را لمس کرد .
اخیراً محققان و روان شناسان به بعد اجتماعی و محیطی آن توجه کرده اند و معتقدند که خلاقیت را نمیتوان بدون توجه به ابعاد اجتماعی و محیطی آن بررسی کرد. به نظر استرانبرگ(1989) فرایند خلاقیت در ذهن شخص با متغیرهای اجتماعی رابطه دارد . واقعیت این است که به خلاقیت نمی توان با تمرکز بر یک بعــــد نگریست . ابعاد فردی یا محیطی نمی تواند بیانگر ماهیت خلاقیت باشند.بلکه خلاقیت ازسویی نیز تابع نظام اجتماعی خلاق است. به همین دلیل خلاقیت هرگز نتیجه عمل فرد به تنهایی نیست .
یکی از ابعاد محیطی اجتماعی خلاقیت،مدرسه میباشد.تورنس بیان می کند مسئله توسعه خلاقیت در نظام آموزشى رسمى بیشتر از این جهت حائز توجه است که بر اساس پژوهش ها دریافتهایم که درابتداابتکار وخلاقیت دراغلب کودکان مشاهده میشود ولى منحنى تحول آن در حدود10سالگى افت می کندو سیر نزولی می یابدو نتیجه آن فقدان علاقه به یادگیری وافزایش مشکلات رفتاری و انگیزشی است. به قول تورنس عدم بروز این توانایى عموماً به نامناسب بودن روشهای تدریس مربوط میشود .
در این میان معلمان نقش کلیدی را بر عهـــده دارند معلمان می توانند با استفاده از انواع روشهای خلاق امکان ظهور خلاقیت در کودکان و نوجوانان را فراهم سازند. امــــروزه تمام کودکان دبستانی باید با واقعیت ها و مفاهیم علمی آشنا شوند زیرا زندگی در عصر صنعتی بدون استفاده از یافتههای علمی تقریباً غیرممکن است .
مدرسه
مدرسه به عنوان یکی از اجزای مهم نظام آموزشی می تواند بر فرایند تفکر و مهارتهای ذهنی و شیوههای یادگیری دانش آموزان تأثیر شگرف بگذارد تا به راحتی بتواند در جهت تفکر نو و انتقادی و کشف مجهـــولات پیش برود و راه حل مناسبی برای مشکلات ارائه دهد. بدین ترتیب مدرسه می تواند کانونی جهت یادگیری و پرورش افکار خلاق باشد .
محیط مدرسه از جنبه های مختلفی مانند شرایط فیزیکی(دیوارها،کلاس، ابزار و اشیاء موجود در مدرسه..) و روابط عاطفی میان افراد، نقش مدیر و ناظم بویژه معلم، روابـــط دانش آموزان با معلم، روابط دانش آموزان با یکدیگر، بر انگیزه یادگیری و خلاقیت تاثیر مستقیم دارد. معلم در مدرسه بعنوان یک الگو نقش کلیدی ایفاء میکند. در واقع اهمیت او در زندگی کودکان و نوجوانان مستعد و خلاق بیشتر روشن می گردد. شایان ذکر است معلم شکل دهنده جو کلاس است و مهمترین نقش را در پرورش خلاقیت دانش آموزان برعهده دارد و میتواند این نقش را از طریق روشهای تدریس در کلاس به انجام رساند .
روشهای تدریس
تدریس, تنها فعالیت معلم در کلاس درس نیست بلـــکه فعالیتی دو جانبه از طرف معلم و دانش آموزان میباشد که در جریان آن, بین دانش آموزان با یکدیگر و معلم تعامل وجود دارد .
روش تدریس را میتوان به دو گروه عمده تقسیم کرد: روشهای تدریس فعال و روشهای تدریس غیر فعال (سنتی ).
در روش تدریس غیر فعــــال، فقط معلم نقش فعالی را در جریان تدریس بعهده دارد و مطالبی را که از قبل تعیین شده است بطور شفاهی در کلاس بیان می کند و دانـــــش آموزان در این میان واکنش چندانی از خود نشان نمی دهند. بعبارت دیگر کودک برای مدرسه است, نه مدرسه برای کودک. تدریس سنتی تنها وظیفه خود را این میداند که حافظه کودک را از معلومات انباشته سازد, آنرا به زیور علم بیاراید و با افکار بزرگ زینت بخشد .
بنابراین خلاقیت فقط جاى اندکى درآموزش سنتى دارد، زیرا در آموزش سنتی کسب مهارت خواندن و نوشتن مهم است و ارائه مفاهیم به صورت شفاهی ازطرف معلم و تکرار و حفظ کردن و پس دادن مطالب توسط شاگردان انجام می شود.بدین ترتیب ذهن شاگردان با جزئیات شتاب زده و نامربوط انباشته می شود و آنها از یادگیری مطالب مهم درسی و قابل فهم محروم می گردند، و تلاشی برای پاسخ های چالش انگیز وجود ندارد.
شیوه های آموزش سنتی دانش آموزان رابا روش های شناختی که مرتبط با دنیای فردا است همراه نمی کند و چنین تدریس نامناسبـــی همراه با عدم طرح موضوعات بحث برانگیز، محیط آموزشی ملالتآوری را ایجاد میکند.درنتیجه باعث عدم کنجکاوی وسئوال و مشارکت از جانب کودک می شود. برای پر کردن این شکاف و فقدان میتوان با روشهای فعال و پویا مانع از کسب این دیدگاه سطحی نگر شد .
در مقابل روش تدریس سنتی، روشهای دیگری وجود دارد که در آنها بر خلاف روش تدریس غیر فعال، دانش آموزان بیشتر فعالیت دارند و قسمت اعظم کار آموزش و تدریس بعهده دانش آمــوزان می باشد. در واقع یک تعامل دو طرفه بین دانش آموزان و معلم و دانش آموزان با یکدیگر وجود دارد. در این روش پیشنهاد می کنند که از وســـعت برنامه کاسته شود و کیفیت برنامه مورد اهمیت باشد زیرا ثابت شده است معارفی که طی تفحصات و پژوهشهای آزادانه مشخـص بدست می آید بهتر در ذهن باقی می ماند و به شاگرد فرصت میدهدبه کسب روشهایی نائل آید که در تمام دورهِ زندگی مورد استفاده قرار گیرد و بطور مداوم دامنه کنجکاوی او را توسعه میدهد و دانش آموز یاد میگیرد چگونه عقل خود را شخصاً بکار اندازد و بدینترتیب آزادانه مفاهیم و تصورات خود را بنا میکند. بنابراین استفاده از روش فعال در ارائه درس نه تنها دانش آموزان را برسر شوق و ذوق آورده وانگیزه یادگیری را درآنان تقویت می کند، بلکه معلم را در تبدیل محیط کلاس به جامعـــه ای کوچک و دلپذیر قادر میسازد. در نتیجه ایجاد و پیشرفت چنین محیطهایی است که حس کنجکاوی دانش آموزان برانگیخته میشود .
یکی از راهبردهایی که معلم با روش فعال در هنگام تدریس انجام می دهد، استفاده از تمایلات و کنجکاوی طبیعی کودک در حل مساله و بیان مسائل بصورت حیرتآمیز است. این روش یادگیری و روش های علمی دیگر که بر اساس ساختار طبیعی کودک بنا گریده مهارتهای روش تحقیق را به وی می آموزد تا در کودک فهم عمیقی از مهارتها و راهبردهای علمی رشد پیدا کند .
معلمان باید متوجه این نکته باشند یادگیری واقعی صرفاً بخاطر سپردن مطالب نیست،بلکه یادگیری واقعی زمانی اتفاق می افتد که دانش آموز باید در ارتباط موضوع درسی مواد و ابزار قابل لمس داشته باشد و بتواند مطالب را در عمل نیز ببیند و آنها را تجزیه و تحلیل کند. در این صورت کودک مطالب را بهتر فرا می گیرد و انگیزه و کنجکاوی او تحریک می شود .
بنابراین معلم باید برای برانگیختن فعالیتهای مورد نظر خود از رغبت های طبیعی دانش آموزان استفاده کند و آنها را وادار نماید تا از روی رغبت و علاقه فعالیت نمایند و خلاقیت آنها را پرورش و شکوفا سازد .
تحقیقی توسط رمی و پیپر (1974) سولیوان (1974 ) انجام شد، محور آنها مقایسه کلاسهای پویا یا باز با کلاسهای سنتی بوده است . فضای کلاسهای باز یا پویا برای رشد شرایط پژوهش, کنجکاوی, دستکاری، خودفرمانی و یادگیری مناسب بود .
اما کلاس های سنتی در امتحان گرفتن،درجه بندی، تدریس مقتدارنه با سختگیری دنبال می شد و تغییر کمی در برنامه آموزشی خود ایجاد می کردند. همچنین سولیوان (1974) دریافت،بچه هادر کلاس بازدر مقایسه بابچه های کلاس های سنتی نمره معنادار و بهتری در 2 از 4 تست گلیفوردبدست می آورند.
فراهم آوردن زمینه ها و شرایطی که به تقویت تفکر خلاق درمدارس منجر شود دامنه وسیعی دارد که از تغییردر نگرشهاتا روشهای تدریس امتداد می یابد.در تحقیقی که ارتباط متقابل بین معلم وخود کارآمدی معلمها مورد ارزیابی قرار گرفته است، نشان داده شـــــد نوع نگرش معلم به درس تعیین کننده سطح موفقیت آنان در تدریس آن درس می باشد. علاقهمندی و عدم علاقهمندی آنان به درس تأثیر مستقیم در نحوهُ آموزش آنان دارد و باعث ایجاد رفتارهای خود مدارانه یا شرکت دادن دانش آموزان درامرتدریس،تحقیق و آزمایش است و نتیجه آن رشد یا کاهش خلاقیت در کودکان میباشد.
چامبرز (1973) در مطالعه ای از 671 معلم، تأثیرات منفی و مثبت آنها را بر روی خلاقیت دانشآموزان مورد بررسی قرار داد. بررسی پاسخ ها نشان می داد:معلمهایی که موجب رشدخلاقیت دردانش آموزان هستنددر مدیریت و هدایت کلاس به روشهای غیر رسمی گرایش دارنــــــد. آنها به دانش آموزان اجازه می دهند موضوعاتی را که می خواهند، انتخاب کنند. پذیرای دیدگاههای غیر معمول آنهاهستند،به خلاقیت پاداش داده،در بیرون از کلاس بادانش آموزان در تعامل هستندو تشویق استقلال دانش آموزان و عملکرد مثبت آنها را بعنوان نقش موثر الگوی خلاقیت می دانند. در مقابل رفتارهای متضاد که باعث کاهش خلاقیت می شود، عبارتند از: دلسرد کردن عقاید دانش آموزان، تأکید بر تکرار یادگیــــــــری، ناامنی، سختگیری و اعمال روشهای سنتی که موجب تقلیل خلاقیت میشنود. به طور کلی در مطالعات متعددی که در زمینه کارایی روشهای تدریس فعال صورت گرفته است، مطلوب بودن این روشها را نسبت به روشهای تدریس غیرفعال نشان می دهد. در مطالعهای، کیفیت یادگیـــــــری به روشهای سخنرانی، تمرین و تکرار، پرسش و پاسخ، نمایش.... بررسی شده است. نتیجه نشان داده است که کیفیت یادگیری در روشهایی که همراه با فعالیت بیشتر دانش آموزان باشد، به رشد خلاقیت بیشتری می انجامد .
شایان ذکر است یادگیری فعال در مقایسه با یادگیری نافعال موجب می شود ارتباطهای بیشتری برای یادگیرنده ایجاد شود .
به طور کلی کلاسهای غیر رسمی یا فعال تأثیر بیشتری در رشد خلاقیت می گذارند . اینگونه کلاسها در مقایسه با محیطهای محدود کننده سنتی تسهیل کننده خلاقیت هستند .
نتیجه گیری :
خلاقیت یک توانایی همگانی است که هم ناشی از عوامل مختلف فردی و شخصیتی است و هم عوامل اجتماعی آن مطرح است. هر چند توانایی تفکر خلاق به طور بالقوه و به نحو فطری در انسان به ودیعه نهاده شده است، اما ظهور آن مستلزم پرورش آن است .
یکی از مکانهای پرورش و رشد خلاقیت، مدرسه است. هنگامیکه کودک وارد مدرسه میشود، فرایند اجتماعی شدن در محیط آموزشی شروع میشود. عوامل بسیار زیادی چون: تکالیف زیاد، تأکید بر حفظ دروس، اجرای برنامههای هماهنگ، عدم توجه به تفاوتهای فردی و سرانجام عدم شناخت یا بی توجهی به ویژگیهای کودکان خلاق، سبب می شود که قدرت خلاقیت آنان بتدریج کاهش یابد . اما اگر مدرسه شرایط خود و روشهای تدریس را بر پایه شناخت و پرورش استعدادهای دانش آموزان، نیاز جامعه و نزدیک کردن محیط مدرسه به شرایط و زند گی بیرونی قرار دهد، می تواند در جهت شکوفایی خلاقیت در دانش آموزان گام بردارد .
در تحقیقی که توسط گوگن ( 1983) با استفاده از تست خلاقیت تورنس در نمونهای از 225 کودک در مدرسه انجام شد، مشخص گردید: روشهای فعال بر رشد خلاقیت دانش آموزان بویــــژه دختران بیشتر است در مقابل دانش آموزان به روش سنتی کمترین افزایش خلاقیت را نشان دادهاند. بعد از یک سال حتی خلاقیت آنان، پایینتر از خط پایه نسبت به گروه مقابل (روش فعال) نشان داده شد .
در تحقیقی دیگری که توسط هادون و لیتون (1968) در مقایسه بین دو کلاس پویا و سنتی انجام گرفت، مشخص شد که بچه ها بعد از گذشت 4 سال از کلاس ابتدایی، برتری پایدارتری را در تفکر واگرا نسبت به بچههای با کلاسهای سنتی نشان داده بودند .
میلگرام (1990) نیز معتقد است علت شکست مدرسه در رشد خلاقیت تا حد زیادی به تعلیم و تربیت همشکل و یکنواخت مربوط می شود. این در حالی است که هرکدام از بچه ها کاملاً با یکدیگر متفاوتند .
در نتیجه ی چنین مشاهداتی مشخص می شود، اگرمحیط آموزشی بویژه روش های تدریس که مستقیماً مرتبط با تفکر کودک است، مناسب با رشد خلاقیت کودکان نباشد، باعث کاهش خلاقیت می شود. تا جایی که تورنس در اولین یافته هایش بیان می کند، در رشد خلاقیت کودکان افتی در کلاس چهارم وجود دارد که بدلیل وجود شرایط نامساعد مدرسه بویژه روش های تدریس است. همچنین در تحقیقات نشان داده شده است اگر شرایط مناسب تدریس برای کودک در همان کلاس چهارم وجود داشته باشد، این افت با کاهش کمتری روبرو می شود و چه بسا نسبت به دانش آموزان با روش سنتی نیز خلاقیت بیشتری نشان دهند.
تورنس (1987) در نتایجی از 308 مطالعه انجام شده، نشان می دهد که روش های تدریس مناسب، بر رشد خلاقیت کودکان تأثیر مثبت می گذارد و در 70% موارد با موفقیت همراه است .
به طور کلی روش تدریس مناسب در مدارس نه تنها باعث می شود که خلاقیت کودکان رشد یابد، بلکه دانش آموزان را با دنیای فردا که مسئله و مشکلات بی شماری دارد، آماده ی حل مسئله، خلاقیت و نوآوری می کند .
پس لازم است تا جامعه در آگاه کردن معلمان به انواع روشهای فعال تلاش کند تا معلمان از روشهای مناسب در کلاس خود استفاده کنند، کنجکاوی کودکان را برانگیزند و شرایط مناسبتری را برای خلاقیت کودکان ایجاد کنند .
****
منبع : مقاله " روشهای تدریس و خلاقیت در آن " برگرفته از سایت:thgig3.parsiblog.com
عدم حضور الکترونیکی روی اینترنت عین مرگ است
این مقاله را در پاسخ به این سوال و سوالات متعددی از این دست نوشتهام که: «با توجه به شرایط کنونی اینترنت در ایران و جهان، از لحاظ کمیت و کیفیت مطالب، عدم امنیت، سرعت، تعداد کاربر، تهدیدها و فرصتها، ابزارها و محصولات و خدمات و امکانات و تسهیلات و ...) آیا روی آوردن به حضور الکترونیکی بر روی اینترنت، ایجاد ارتباط، اقدام به بازاریابی الکترونیکی و نهایتاً روی آوردن به تجارت الکترونیک اساساً فایدهای برای ما دارد؟»
به روایت آمار، در دنیا، نزدیک به یک ششم مردم یا به عبارتی دیگر بیش از یک میلیار انسان در دنیا به صورت مستقیم یا غیر مستقیم به انواع و اقسام امکانات و تسهیلاتی که فنآوری اطلاعات فراهم آورده است و از جمله اینترنت دسترسی دارند. بیش از پنج میلیارد انسان دیگر، خارج از این گرداب گسترده گیتی، شاید حتی نامی از امکانات، محصولات یا خدماتی که فنآوری اطلاعات به دنیا عرضه کرده است نشنیده باشند و من بر این عقیدهام، که این افراد قطعاً زندگی آرام و آسودهتری نسبت به آنان که به نوعی در گیر تکنولوژی شدهاند دارند. در عین حال، برای افرادی چون ما، که به این گرداب فرو رفتهایم و در آن دست و پا میزنیم، حضور آنانی که آسوده و بی خیال، در ساحل نشستهاند یک نیاز حیاتی است، بقای ما و نه فقط ما که تمام دنیا، بی چون و چرا به آنان و حضور فعال آنان بسته است و برای همین هم هست که به آموزش روی میآوریم و سر و صدا به راه می اندازیم و به اصطلاح دست به تبلیغاتی بس گسترده میزنیم. به نوعی می خواهیم، آنانی را که درگیر این گرداب نشدهاند را فرابخوانیم تا آنان نیز چون ما و به عبارتی با ما دست و پا بزنند. آن پنج میلیاردی که در ساحل امن نشستهاند، ما را به نوعی دیوانه میپندارند که با دست خود، خود را به ورطه هلاکت انداختهایم. فنآوری فریبنده، همچون گرداب ما را به سوی خود میکشاند و میرباید و ما، آرام ارام به آن خو می گیریم و عادت می کنیم و در حالت حاد آن، معتاد میشویم و از آنجا که «دیوانه» چو «دیوانه» ببینید خوشش آید بر آنیم تا افراد بیشتری را به این گرداب بخوانیم.
فنآوریهای پیشرفته از ارتباطات دور برد گرفته تا تلفنهای سلولی، ماهوارهها و شبکههای رادیو- تلویزیونی ماهوارهای و اینترنت پرسرعت و با پهنای باند گسترده، فضای مجازی عجیبی را (چون گرداب) در اطراف ما بوجود آورده است که دارد با واقعیتهای ما، با زندگی عادی ما آمیخته میشود. ما با اطلاع و آگاهی از آنچه پیش روی ماست، گام در این وادی نهادهایم و پای در آب (این دریا) گذاشتهایم. میدانستیم که به آن نیاز داریم و میدانستیم که آن یک میلیاردی هم که در آن دریای متلاطم و آشفته سرگرم دست و پا زدن (یا در برخی موارد، آنها که سریعتر و حرفهایترند مشغول شنا کردن) هستند نیز به ما نیاز دارند: (برای ارتباط برقرار کردن با ما و تاثیر گذاشتن بر ما و گاه حتی کمک خواستن از ما).
«بودن یا نبودن، مساله این است!» انسان، موجودی اجتماعی است و به دنبال ایجاد و حفظ ارتباط. انسان تشنهی آموختن است، چه در ساحل، چه در گرداب و انسان، می خواهد باقی بماند و زندگی کند. روزی فرا میرسد (یا رسیده است) که آنانی که «شاد و خرم» در ساحل نشسته بودند، میبینند که ای دل غافل، همهی مهرههای اصلی این بازی کشیده شدهاند به درون این دریای عظیم ارتباطات و اطلاعات (این گرداب) و این آنان هستند که با هم در ارتباط و در تعاملاند که هر از چندگاه، دستی از آب بیرون می آورند و سوی ساحل نشستهگان تکان می دهند که: «آی آدمها!»
«ساحل افتاده گفت گرچه بسی زیستم
هیچ نه معلوم شد آه که من کیستم
موج ز خود رفتهای تند خرامید و گفت
هستم اگر می روم، گر نروم نیستمِ.
اکنون، انسانها، چون موج میآیند و پا در این فضای نا امن و پر تلاطم می گذارند: می دانند که زیباست و فریبنده، اما نیز می دانند که عمیق است و در عین حال پر محتوا. می دانند که از همه جور آدمی آنجا به هم میرسند. همه سرگرم زندگی به شیوهی خود: دست و پا زدن برای روی آب ماندن، زنده ماندن و باقی ماندن. بعضیها برای تفریح و وقت تلف کردن آمدهاند، برخی اما برای شنا کردن، فکر کردن و عمیق اندیشیدن و تحقیق و مطالعه، برخی برای اینکه گپی خصوصی و کاری با هم بزنند، برخی برای تجارت، برخی برای اینکه شنا کردن را به دیگران آموزش بدهند، برخی برای اذیت کردن و خالی کردن زیر پای دیگران و دست بر روی شانه های مردم گذاشتن و بالا رفتن و خالی کردن عقدههای خود، بعضی برای باند بازی و توطئه، بعضی برای ... خلاصه زندگی می کنند آدمهای درون گرداب: صدا می زنند که «آی آدمها!» آنان که در ساحل نشستهاند نمیدانند یا که نمیفهمند که «سلام میدهند» یا که «کمک میطلبند» از دور.
اما حضور الکترونیکی بر روی اینترنت، با داشتن یک آدرس پست الکترونیک یا داشتن یک سایت وب، به تنهایی کفایت نمیکند، این تعامل و ارتباط بین انسانها از طریق این ابزار نوین است که سازنده است. فضای سایبر و زندگی در آن، فرهنگ خاص خودش را دارد. بدون رعایت اصول، قواعد و قوانین بازی، در این فضا هم نمی توان دوام آورد. اما امروزه، با قاطعیت می توان گفت، با هر شرایطی که موجود باشد، حضور در این فضا برای بقا و ادامه حیات و پیشرفت، به نوعی الزامی است و این یک نیاز واقعی است که در این فضا بتوانیم نفس بکشیم و ارتباط برقرار کنیم و تجارب و دانش خود را به اشتراک بگذاریم تا بمانیم و دیگرانی را نیز آموزش دهیم و آنان را به این فضا فرابخوانیم.
فایده حضور در اینترنت یا به عبارتی روی آوردن به حضور الکترونیکی بر روی اینترنت، کسب مهارت های حرفهای و سرعت عمل داشتن در انجام امور و تصمیمگیری و در نهایت اقدام به انجام کاری - مثبت و مفید - در جهت ایجاد شغل و کسب و کاری برای خود و دیگران و روی آوردن به بازاریابی اینترنتی برای کالا و خدمات مان و داد و ستد الکترونیکی در این است که پیشرفت در همه ابعاد و جوانب می تواند سرعت خارق العادهای داشته باشد. اکنون در فضای سایبر، آنان که جزو مهرههای اصلی به حساب می آیند، در سال، میلیاردها دلار درآمد دارند، کالا و خدماتشان به فروش میرسد و هر روز و هر ساعت بر تعداد بازارها و مشتریانشان افزدوه میشود. اما ناشیانه هم نباید پای در این گرداب گذاشت: مردم باید آموزش ببینند و باید سطح مطالعه خود را افزایش دهند. اکتفا کردن به یک مدرک دانشگاهی نمی تواند تضمین کننده این باشد که دانشجویان ما، دیگر نیازی به فراگیری علوم و فنون جدید ندارند. در این عصر، خودآموخته بودن حرف اول را میزند و دستی به نگارش داشتن می تواند شما را در فضای کاملاً مبتنی بر متن (TEXT) وب به سوی موفقیت در فعالیتی که در نظر دارید رهنمون باشد. اگر بتوانید آنچه را که یاد می گیرید را به سرعت به دیگری منتقل کنید و یاد بدهید، می توانید در این فضای سایبر، به سرعت ایجاد اطمینان و اعتماد کنید و راز بقا در این فضا همین است که اعتماد مخاطبین تان را به خود جلب کنید. با یافتن نیاز مخاطبین و پاسخگویی به آنها، خود را برای ورود به این فضای محشر و فوقالعاده زندهی اینترنت آماده کنید
****
منبع : مقاله " عدم حضور الکترونیکی روی اینترنت عین مرگ است" تهیه کننده: تابان خواجه نصیری- برگرفته از http://www.webfaqt.com
انگیزه های جالب یک کارآفرینان
کار آفرینان از جالب ترین و پیچیده ترین ساختارهای رفتاری و شخصیتی هستند. بسیاری سازمان ها می کوشند تا آنها را بشناسند و از الگو قراردادن آنها، کارآفرینان جدید را با انرژی و ریسک کمتر بسازند.
شرکت توماس هم از این قاعده مستثنی نیست. در این بررسی های موردی، معمولاً نکات جالبی حاصل می شود، که در قالب مقاله به اطلاع تمام کارشناسان توماس در سراسر جهان (امروز، 60 کشور) می رسد.
نمونه ای که اینجا نقل میکنم، یکی از آنهاست:
یکی از مشاورین توماس برای یک شرکت بسیار موفق تهیه غذا در انگلستان، برای لرلئه گزارشی در مورد وضع سازمان و ... کار تجزیه و تحلیل رفتار سازمانی انجام داد. این بررسی طبق نظر شرکت، برای تمام اعضا و مدیران، از جمله موسسین شرکت هم انجام شد. شرکت مورد بحث، یکی از شرکتهای موفق در امر تهیه غذا است که 3 سال از شروع فعالیت آن میگذرد.
در بررسی ای که به طور ویژه روی پروفایل مدیران موسس سازمان انجام شد، ملاحظه شد که شاخص S مربوط به ثبات و یکنواختی، در این افراد بالاست و به عبارتی اصلی ترین فاکتور جهت دهنده به رفتار سازمانی آنها، همین فاکتور است. این مسئله بسیار عجیب است. چون افرادی که S بالا دارند، افرادی هستند که به حفظ وضع موجود علاقمند هستند، امنیت محیط کار برای آنها خیلی مهم است، با سرعت یکنواخت (تند یا کند، اما یکنواخت) کار میکنند، چندان اهل چالش نیستند، به تغییر چندان تمایل ندارند و .... که این شاخصه ها،شاخصه های تیپی برای کارآفرینان نیستند.
در جلسه مصاحبه ای که با این افراد برگزار شد موضوع جالبی کشف شد که خوشبختانه در روند ارائه بازخورد از پروفایل به فرد مورد بررسی آمده و بر آن تاکید شده است. فرآیند بازخورد دهی به فرد مورد بررسی میگوید که باید سابقه شغلی فرد، بررسی شود.
در سابقه شغلی این افراد دیده شد که اینها قبل از آنکه کار خود را شروع کنند، با هم در یک موسسه تهیه غذا، کارمند بوده اند. و در طول 5 سال، به علت وضع اقتصادی، 3 بار مشمول تعدیل شده یا سازمانشان ورشکسته شده است. در این فرآیند آنها که خیلی به امنیت کاری بها میداده اند،خیلی دچار مشکل شده و ضربه خورده اند.
آنها تعریف کرده بودند که یک روز بعد از آخرین بار که از کار بی کار شده بودند، با هم فکر کردند، و دیده اند که علیرغم تمام مشکلات، بهترین راهی که میتوانند وضعیت کاری خود را سامان و ثبات دهند، آن است که کسب و کار خود را راه بیاندازند.
چقدر جالب!
یعنی کسی که امنیت کاری برایش مهم است، به علت آنکه در یک کار کارمندی، بارها شکست خورده، به راه حلی متوصل میشود که در نگاه اول شاید نا امن ترین راه بوده، ولی تجربه نشان داده که چون فرد شایستگیهای فنی را داشته، توانسته به امنیت مورد نظرش برسد.
این مثال خیلی مهم است. درسی که از این مثال میتوان گرفت این است که اگر نیازهای رفتاری فرد، درست تشخیص داده شوند، و فرد مشاور بداند که این فرد از چه انگیزه می گیرد و ...، می تواند بر اساس شرایط به او مشورتی سودمند تر بدهد، مشاور نباید در قالب چارچوبها بماند و فکر کند که مثلاً هیچ فردی با پروفایل High S نمیتواند مالک و صاحب یک کسب و کار موفق باشد. او میتواند. و اگر توصیه ها و راهنمائیها و آموزشهای لازم را ببیند، چون فردی تحلیلگر هم هست، میتواند حتی از دیگران موفق تر هم باشد.
****
منبع : مقاله " انگیزه های جالب یک کارآفرینان" برگرفته از وبلاگ :http://thomasint.blogfa.com
.::مرجع کد آهنگ::.
.::دریافت کد موزیک::.