سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 
خلاقیت، تقویت هوش و حافظه
 
 
دانش برای کسی که بدان عمل می کند، مایه رشد است . [امام علی علیه السلام] 
»» خلاقیت، مبانی و موانع نظام آموزشی، تاحدودی نوعی یک شکلی و یکدست

خلاقیت، مبانی و موانع

نظام آموزشی، تاحدودی ‌نوعی یک شکلی و یکدستی دانش‌آموزان را دنبال می‌کند، که نقطه مقابل هر نوع ابتکار وخلاقیت است.
حافظه محوری، تأکید بر پاسخ به جای پرسش، تک‌گویی و آموزش یک‌طرفه، حذف و انزوای دانش‌آموزان و معلمان پرسشگر و سؤال‌مند و فرهنگ سکوت از جمله ویژگی‌های دیگر نظام‌های آموزش غیرخلاق است.
با چنین مقدمه‌ای اگر فقدان آموزش‌های خلاق و خلاقیت را مسئله اساسی و بنیادین آموزش و پرورش بنامیم به بیراهه نرفته‌ایم. مقاله زیر با درک چنین نیاز و ضرورتی به موضوع خلاقیت، فرآیندها، عوامل و موانع آن پرداخته است؛ با هم می‌خوانیم:
از خلاقیت تعاریف متعدد و مختلفی به عمل آمده است. آنچه مسلم است لازمة هرگونه تحول، پویایی و حرکت خلاقیت است. بنابراین اغراق نیست اگر بگوییم انسان در تمامی پیشرفت هایش مدیون تفکر خلاق است.
خلاقیت ابتدا از روان ناهوشیار سرچشمه می‌گیرد و ایده‌های جدید است که با آنچه در حال حاضر وجود دارد کاملاً متفاوت است. موچی یلی معتقد است: بارآوری در آنچه که مربوط به عقاید، اختراع، تفکر و تخیل است خلاقیت نام دارد. شاید به جرات به توان گفت که جامع‌ترین نظریه در باره خلاقیت مربوط به گیلفورد است.
وی با تحقیقات فراوان به این نتیجه رسید که توانایی‌های فکری انسان را نمی‌توان در یک بعد خلاصه کرد و آن را هوش یا چیزی شبیه آن نامید. وی با روش‌های آماری دریافت که قوای فکری انسان را می‌توان به 150 عامل مجزا که هر یک به تنهایی قابل اندازه‌گیری است تقسیم کرد که به‌نظر او برخی از این خصیصه‌ها مستقیماً در ظهور خلاقیت مؤثرند که آنها عبارتند از
1- انعطاف‌پذیری؛ نوعی تفکر فی‌البداهه و لحظه‌ای به هنگام مواجه شدن با شرایط و مسائل جدید است.
2- اصالت؛ مقصود از اصالت توانایی فکر کردن فرد به راه‌های غیرمعمول، غیرعادی و جدید است.
3- سیالی یا روایی؛ جریان برقراری ارتباط و تداعی در فکر، بیان و عقیده است و بیشتر به تعداد یا کمیت پاسخ‌های فرد اتلاق می‌شود. به‌نظر گیلفورد کمیت، کیفیت زا است یعنی هر چه تعداد بیشتری ایده خلق کنیم برای پاسخ‌های کیفی و مناسب احتمال بیشتری وجود دارد.
مثلاً اگر از ما خواسته شود با حروف «ف ب پ ق ه» کلماتی را بسازیم بیشترین کلمات ساخته شده توسط یک فرد نشان از روایی یا سیالی فکر اوست. این 3خصیصه منجر به تفکر واگرا یا غیرمتعارف می‌شود. پس می‌بینیم که خلاقیت یک روند منفرد نیست بلکه مجموعه‌ای از جریان‌های فکری است که به تفکر واگرا (خلاق) منجر می‌شود. با وجود اینکه در نهایت این تفکر واگرا است که به خلاقیت منجر می‌شود ولی در این جریان تفکر همگرا نقش مهمی دارد به عبارت ساده‌تر بدون استفاده صحیح و کافی از تفکر همگرا تفکر واگرا امکان پذیر نخواهد بود.

فرایند خلاقیت
به‌نظر می‌رسد خلاقیت در غالب موارد مراحل قابل تشخیصی را طی می‌کند که عبارتند از :
1 - مرحله آمادگی؛ کنجکاوی، درک مشکل، علاقه و آمادگی برای حل آن، مکالمه درونی با خود یا مکالمه خیالی بین خود و فردی دیگر از ویژگی‌های این مرحله است.
2 - مرحله نهفتگی؛ این مرحله حالت نیمه هوشیار و‌رؤیا مانند دارد؛ حالتی که انسان بدون وجود احساس ذهنی به کاری اشتغال دارد و به بینش‌هایی دست می‌یابد. کشف روابط موجود با استفاده از تجزیه و تحلیل دربارة آنچه آموخته در این مرحله اتفاق می‌افتد.
3 - مرحله کشف و اشراق؛ در این مرحله جرقه بصیرت و دانایی ناگهان به ذهن می‌رسد که چنانچه با استدلال منطقی همراه باشد به حل مشکل می‌انجامد. در این مرحله کودکان اندیشه‌های خود را در قالب کلمات می‌ریزند.
4 - مرحله مرور؛ در این مرحله برای رسیدن به هدف نهایی با تمرکز شدید فکری، پشتکار، توان فراوان و صرف نیرو به‌طور مرتب مسئله را دنبال می‌کنند و غالباً در خلوت و تنهایی کار انجام می‌شود.

ویژگی‌های افراد خلاق
خلاقیت را نمی‌توان فقط در انحصار عده‌ای معدود دانست. خلاقیت در همه ما موجود است واین قابلیتی است که انسان را در مقامی بالاتر از دیگر موجودات قرار می‌دهد. توانایی‌های خلاق همچون سایر انواع هوش به درجات متفاوت در میان همه ما وجود دارد که آن‌ها را می‌توان به 5 یا 6 دسته تقسیم کرد:
1 - آفرینشگری و هوش: روان شناسان معتقدند همبستگی بین هوش و آفرینشگری زیاد است اما مطلق نیست. هوش بالا دلیلی بر داشتن قدرت آفرینشگری نیست هم چنان‌که قدرت آفرینشگری وابسته به هوش بالا نیست.
2 - آگاهی و حساسیت: آفرینشگران نسبت به محیط خود بیش از حد معمول حساس هستند. آنها در واکنش‌های افراد در خوانده‌ها و نوشته‌ها، در رنگ و بافت اشیاء چیزهایی می‌بینند و می‌فهمند که دیگران متوجه نمی‌شوند، بیشتر از دیگران دست به تجربه می‌زنند چون نیازمند تازگی در چیزهای بدیهی هستند و این آگاهی را به یک یا چند زمینه خاص محدود می‌کنند تا به تسلط دست یابند.
3 - انعطاف پذیری و ابتکار: فرد خلاق همواره راه‌های گوناگون را می‌پذیرد و می‌آزماید. چنانچه شیء را به او نشان دهند کاربردهای مختلفی برای آن ارائه می‌دهد که غالباً غیرمعمول است، ابتکار از بارزترین ویژگی‌های افراد خلاق است و پاسخگویی، ابراز عقیده‌هایی که کمتر شنیده می‌شود، توانایی استفاده از موقعیت‌ها به روش غیرمعمول به چشم می‌خورد.
4 - شک گرایی و پایداری: شک گرایی فرد خلاق همیشه او را از باورهای قراردادی رها می‌کند و در معرض اندیشه‌های نو و تازه قرار می‌دهد که برای رسیدن به آن خود را به خطر می‌اندازد. فرد خلاق همواره به ایده‌های پذیرفته شده مشکوک است. مرحله بعدی شک‌گرایی پایداری است بدیهی است که به ثمر نشاندن اندیشه، پایداری می‌خواهد.
5 - بازیگوشی و شوخ طبعی: شواهد نشان می‌دهد افراد بسیار خلاق، شوخ طبع‌تر از افراد بسیار باهوش هستند. شوخ طبعی او سطحی نیست بلکه نشان از ژرفگرایی او دارد.
6 - ناهمنوایی: همنوایی مانع بروز خلاقیت می‌شود. هر قدر همنوایی بیشتر باشد خلاقیت کمتر است. فرد خلاق غالباً ناهمنوایی می‌کند و بیشتر به خود محوری می‌پردازد و غیرقراردادی عمل می‌کند و قرار دادهای رایج را نمی‌پذیرد و همیشه در معرض خطر بیگانه شدن با دیگران است. او فردی است که اعتماد به نفس درونی دارد و بر اساس همین اعتماد برای رسیدن به اهدافش همیشه در تلاش است.
فرد خلاق کلی نگر است و تمایل به حداکثر تغییر و عمل ورای دستورالعمل دارد. او یک نوع ارزیابی درونی دارد و در کل باید بگوییم این افراد ثبات عاطفی بیشتری دارند و نسبت به مسائل اجتماعی و سیاسی حساس هستند، در مباحثات، عقیده خود را بیان می‌کنند ولی اصراری به تحمیل عقیده خود ندارند، بخش عمده‌ای از وقت و انرژی خود را صرف توجه دقیق به اطراف خود می‌کند، دارای استقلال رأی و داوری بوده و به قضاوت‌های مستقل می‌پردازند، پر تکاپو، دارای انرژی و ریسک پذیرند، قدرت بازی با عناصر و مفاهیم را دارند، مسائل پیچیده را به مسائل ساده ترجیح می‌دهد و با علاقه بسیار برای یافتن راه حل می‌کوشد، این افراد توانایی ایجاد تعداد زیادی ایده به‌طور سریع را دارند. بیشتر تمایل به رفتن مهمانی‌هایی دارند که افراد دعوت شده را تا به‌حال ندیده باشند.

رابطه افراد خلاق با دیگران
افراد خلاق به‌خصوص کودکان و نوجوانان خلاق گاهی در ارتباط با محیط دچار اشکالاتی می‌شوند این مشکلات به‌ویژه در ارتباط با پدر و مادر، همسالان و معلمان پیش می‌آید و سبب این است که افراد خلاق علایق و شخصیت مخصوصی دارند که با علایق و شخصیت اطرافیانشان متفاوت است. این تفاوت ممکن است منشأ سوء تفاهم، سوء تعبیر یا اشکالاتی مانند آن شود.

رابطه افراد خلاق با پدر و مادر
این رابطه ممکن است از جهات گوناگون سبب اشکالاتی شود به‌طور نمونه اگر پدر و مادری حساسیت و خلاقیت کودک را تشخیص ندهند، ممکن است کودک در ارتباط با آنها؛ ناکامی‌های زیادی مواجه شود زیرا پدر و مادر با این کودک مانند یک کودک معمولی رفتار می‌کنند در صورتی که او نیاز به یک رفتار ویژه دارد.

کودک خلاق ممکن است کارهایی بکند یا حرف‌هایی بزند که خارج از معیارهای سنی اوست و پدر و مادر تصور کنند فرزندشان غیرطبیعی است. در این صورت پدر و مادر سعی می‌کنند تا کودک را تحت فشار قرار دهند تا خود را با معیارهای موجود اجتماع وفق دهد. درصورت بروز چنین وضعی کودک احتمالاً دست به انتخاب می‌زند و یکی از دو راه زیر را انتخاب می‌کند:
1 - یا به فشار و اصرار پدر و مادر تسلیم می‌شود و از آن پس هر حرکت خلاق را در خود سرکوب می‌کند و می‌کوشد پیوسته از معیارهای به‌اصطلاح هنجار پیروی کند.
2 - یا در مقابل فشار پدر ومادر تسلیم نمی‌شود.
که درصورت اول خلاقیت در وجود کودک خاموش می‌شود و اجتماع برای همیشه از نعمت آن بی‌بهره خواهد ماند و درصورت دوم مبارزه می‌کند ولی چون استقلال کافی ندارد و نمی‌تواند راه زندگی خود را عوض کند واکنش‌هایی به صورت خصومت با پدر و مادر، بزهکاری، ترک مدرسه، گوشه گیری یا رفتارهای ناخوشایند از خود بروز می‌دهد. البته عده اندکی هم با وجود جو نامناسب از اندیشه‌های خلاق خود صرف‌نظر نمی‌کنند که این دسته جزو استثناها هستند.
پس مشاهده می‌شود که درک و آگاهی پدر و مادر و واکنش مطلوب آنها در مقابل اعمال و افکار خلاق تا چه حد مهم و اساسی است و چه قدر می‌تواند از هدر رفتن استعدادهای خلاق در کودکان جلوگیری کند.

رابطه افراد خلاق با همسالان
فرد خلاق با همسالان و همکاران خود تفاوت‌هایی دارد که گرچه ممکن است همسالان و دوستان او توجه لازم را به توانایی‌های او نکنند ولی استثنایی بودن او را درک می‌کنند. کودک خلاق به گونه‌ای عمل می‌کند که از کودکانِ چند سال از او بزرگتر، انتظار می‌رود.
رفتار کودک خلاق سبب می‌شود که همسالان او را مانند خود تصور نکنند و به علل مختلف مانند حسادت، احساس حقارت یا ناهماهنگی از او دوری کنند. این اشکالات در ارتباط او با همسالانش به‌خصوص در سال‌های قبل از بلوغ که کودک علاقه زیادی به همانند‌سازی‌ و پیروی از همسالان خود احساس می‌کند شدت می‌یابد.
از طرف دیگر کودک خلاق نیز دوست دارد وقت خود را صرف اموری کند که برای همسالانش جالب و لذت‌بخش نیست و علاقه به مسائلی دارد که مورد توجه همسالانش نیست برای جلوگیری از این مشکلات به‌جای جدا کردن کودک از همسالانش می‌توان به آموزش خلاقیت در همسالان کودک همت گماشت تا همگان به استعدادهای بالقوه خود پی ببرند و آنها را رشد و گسترش دهند در این صورت با به‌وجود آمدن تفکر واگرا در همسالان کودک، علایق مشترک میان او و همسالانش بیشتر می‌شود.

رابطه افراد خلاق با معلمان
معلمان نیز مانند پدر ومادرها انتظاراتی از دانش‌آموزان دارند که خارج از تحمل فرد خلاق است مثلاً معلم دوست دارد که دانش آموز بیشتر وقت خود را صرف یادگیری درسی بکند که تدریس می‌شود واگر دانش آموزی درس‌های مدرسه را از دیدگاه‌های دیگر بررسی کند و بیاموزد ممکن است مورد بی‌مهری معلم قرار گیرد مگر آنکه معلم از آگاهی‌های لازم برای روبه‌رو شدن و تعلیم این‌گونه کودکان برخوردار باشد.
گاهی به‌طور کلی نظر معلم نسبت به کودکان خلاق منفی است چرا که کودک خلاق پیوسته سؤال می‌کند، به بررسی جواب‌ها می‌پردازد، به‌دنبال جزئیات و علل مسائل و پدیده‌ها می‌رود و کنجکاوی او سیری ناپذیر است و توضیحات ناقص و معمولی او را قانع نمی‌کند و این‌گونه مسائل در معلمی که به مطالب درسی تسلط ندارد یا از نظر شخصیتی نامتعادل است یا در معلمی که بر معلومات و اطلاعات خود اعتمادی ندارد یا در معلمی که دچار تعصب است واز قبول روش‌های جدید احساس ناراحتی می‌کند اضطراب و واکنش نامطلوب به‌وجود می‌آورد، در اینصورت کودک از سؤال کردن سر خورده می‌شود یا در برابر سؤال‌های خود جواب‌های نامربوط و مأیوس‌کننده می‌شنود وحتی ممکن است مورد تمسخر معلم خود نیز قرار بگیرد، در نتیجه کنجکاوی و علت یابی در کودک از بین می‌رود و برای آنکه مورد تمسخر و احتمالاً تنبیه قرار نگیرد از نشان دادن رفتارهای خلاق خود داری می‌کند. به‌طور کلی ناآگاهی‌های علمی، اجتماعی، تعصب، سنت گرایی افراطی، تفکر همگرای محض، تردید و مانند اینها سبب می‌شود که معلم از رویارویی با کودک خلاق و سرآمد و پذیرش او احساس ناراحتی کند و نتواند محیط مناسبی برای رشد و شکوفایی استعدادهای خلاق کودک مهیا کند؛ معلمانی که با نظام‌های سنتی و محافظه کارانه آموزش دیده و پرورش یافته‌اند انعطاف پذیری چندانی ندارند. آنان انتظار دارند که آموزش و پرورش همواره به روال گذشته اجرا شود و هیچ کس در راه و روش یادگیری از معیارهای موجود سرپیچی نکند.

موانع پرورش خلاقیت
1 - عادات پیشین
2- دلسرد کردن خود به‌عنوان یک عامل بازدارنده
3- کمرویی که خود مانع خلق ایده هاست
4- کمبود پشتکار وتحمل
5- محدود کردن کنجکاوی کودکان
6- سرکوب خیالبافی کودکان
7- تأکید بسیار بر نمره امتحانی
8- تأکید بسیار بر مهارت‌های کلامی و دروس نظری
9- تأکید بسیار بر پیشگیری
10 - تأکید بیش از حد به نقش جنسیت
11- ریشخند کردن کودکان برای پاسخ‌های غیرمعمول و غیر‌کلیشه‌ی
12- نحوه نگرش معلم
13- نحوه نگرش دانش‌آموزان
14- نقش جنسیت:
اهمیت فرهنگی که اجتماع برای جنسیت قائل است منشأ تعارض‌های بسیاری برای افراد خلاق است. تفکر خلاق مستلزم حساسیتی بیش از حد است که این خصلت در جامعه کاملاً زنانه است و از سویی دیگر ناوابستگی به غیر، خصلتی کاملاً مردانه به‌شمار می‌آید، از همین رو یک پسر بسیار خلاق نسبت به سایر هم‌جنسان همسال خود دارای صفاتی زنانه و دختری بسیار خلاق در مقایسه با همسالان خود دارای صفاتی مردانه به‌نظر می‌رسد.
****
منبع : مقاله "    خلاقیت ، مبانی و موانع      "  تهیه کننده :صدیقه حاجی حسنی-برگرفته از سایت http://chlhistory.org



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمود ( پنج شنبه 90/12/25 :: ساعت 11:47 صبح )

»» فکر خلاق چیست؟ هنر شکستن عادتها، روزمرگی ها و الگوهای موجود را

فکر خلاق چیست؟

هنر شکستن عادتها، روزمرگی ها و الگوهای موجود را تفکر خلاق می گویند.
برای ایجاد الگوهای فکری جدیدی که ما را از الگوهای فکری رایج و سنتی فراتر ببرد نیاز داریم اتاق امکان پذیریهای ذهنمان را توسعه دهیم در اتاق امکان پذیریها همه چیز امکان پذیر است و همانگونه که آنتونی رابینز می گوید فقط غیرممکن غیرممکن است.
من در کلاسهایم از فراگیران می پرسم آیا می توانید تصور کنید که ممکن است روزی، ثروتمندترین فرد دنیا شوید؟ بیش از 99 درصد آنها می گویند نه ممکن نیست. بعد من از آنها می پرسم آیا اگر چنین تصور و تخیلی را به ذهنتان راه دهید باید مالیات یا هزینه ای بپردازید؟ باز هم نه. با این تصور که ممکن است روزی پولدارترین آدم دنیا شویم شروع می کنیم اتاق امکان پذیریهای ذهنمان را ساختن و توسعه دادن. در این اتاق، باورهایی را توسعه می دهیم که به نظر غیرممکن می آیند مثلا اینکه در آینده، بشر برای رفتن از قاره آسیا به قاره آمریکا به شکل انرژی کد میشود و در عرض چند دقیقه از قاره ای به قاره ای دیگر می رود.
بهترین راه برای کمک به باورپذیر کردن این پدیده های عجیب و غریب این است که در غالب طنز به آنها بنگریم بنابراین نیاز داریم اتاق طنز پردازی را نیز در ذهنمان توسعه دهیم چرا که از دریچه طنز به برخی مسایل نگریستن، اهرمی است برای تبدیل غیرممکن به ممکن. برای اینکه ذهنمان را با چنین مفاهیم جدید غیرقابل باوری بیشتر آشنا کنیم شروع می کنیم قانونهای جدید وضع کردن .
تفکر خلاق، یک شیوه نگرش متفاوت نسبت به دنیا است دیدن دنیا از دریچه ای که هیچ فرد دیگری تا به حال از آن دریچه به دنیا ننگریسته است برای داشتن چنین نگرشی باید قوه تخیلمان را پرورش دهیم به اندازه کافی انگیزه و امید داشته باشیم .
جمله زیبایی از فیلم پروانه آبی در این زمینه می گوید تنها راه به وقوع پیوستن یک معجزه برای شما، باور کردن آن است. نویسنده معروف آقای وین دایر کتابی به چاپ رسانده است به نام ‘باور کنید تا ببینید’. یک مادر سلامت فرزندش را باور کرد و توانست آن را ببیند. عبارت روغن لورنزو تا بحال به گوشتان خورده است؟ این داستان حکایتی است باور نکردنی اما واقعی از انگیزه و امید یک مادر است که جرج میلر در سال 1992 بر اساس آن فیلمی به همین نام ساخت این ماجرا داستان پسر بچه باهوشی است که در پنج سالگی به بیماری آدرنو لوکو دیستروفی مبتلا شد که لاعلاج بود و در طی دو سال به مرگ منجر می شد اما مادر لورنزو، ساعت‌ها خودش را در کتابخانه‌ها حبس می‌کرد و در نهایت موفق شد راه درمان پسرش را پیدا کند عشق و امید از تخصص جلوتر است مادر لورنزو راه درمان یک بیماری پیچیده عصبی را پیدا کرد که تا آن زمان پژوهشگران و متخصصان قادر به درمانش نشده بودند.
تفکر خلاق در بازاریابی از اهرم هایی است که کمک می کند چنان پدیده های نادری در دنیای تجارت به وقوع بپیوندد که سرعت رشد تجاری فرد یا سازمان را به شکل نمایی افزایش میدهد مثلا پدیده فون روستروف که می گوید متمایز باشید به بازاریابان بسیاری کمک کرده است تا در حرفه خود سرآمد باشند یکی از بازاریابان غول کامپیوتری آی بی ام از این قانون استفاده کرد و در جایگاه یکی از موفق ترین بازاریابان این کمپانی قرار گرفت او با پوشیدن کت و شلوار آبی، کراوات آبی و استفاده از خودکار و کیف آبی از این تعبیر که یکی از معانی آی بی ام ‘ آبی ‘ است استفاده کرد او حتی ماشینی به رنگ آبی برای خود خرید و به فردی بسیار متمایز و البته موفق تبدیل شد به گونه ای که به او مستر آبی می گفتند.
تفکر خلاق در دنیای تجارت، گاهی اوقات به شکل متمایز بودن و گاهی اوقات نیز با ایده های ساده ای که به دلیل سادگیشان جذابیت ایجاد کرده اند خود را نشان می دهند مثلا آقایان سید حمید و سید محمد مطهر با شعار ‘ چاپ طرح ارسالی شما روی تی شرت با قیمت 18 هزار تومان ‘ شرکت Q – T SHIRT را ایجاد کرده اند آنان حتی با ایجاد جذابیت ‘پرداخت حق طراحی به طرحهای ارسال شده’ که به مشتری تعلق می گیرد نیز آمار جذب مشتری را بالا برده اند.
برای کار آفرینی و خلاقیت نیازی به تحصیلات دانشگاهی نیست 50 درصد کار آفرینان تحصیلات دانشگاهی نداشته‌اند. من باز هم به شما پیشنهاد می کنم برای موفق و خلاق بودن در دنیای تجارت، قانونهای جدید وضع کنید و خودتان اولین کسانی باشید که از این قوانین پیروی می کنید. به خاطر داشته باشید برای خلاقیت هیچ حد و مرزی وجود ندارد به یاد داشته باشید.
آقای وارنر که مالک یکی از بزرگترین کمپانی های فیلمسازی هالیود می باشد در آغاز صنعت فیلمسازی که فیلمها بیصدا بودند گفته بود کدام دیوانه ای میخواهد صدای هنرپیشه ها را بشنود. مثال دیگری از این دست بیل گیتس است که زمانی گفته بود 64 مگا بایت حافظه جانبی برای کامپیوترها کافی است در حالیکه امروزه کامپیوترها بطور متداول 4 گیگا بایت حافظه جانبی دارند. هیچ حد و مرزی برای تفکر خلاق وجود ندارد حتی ذهنیت و پنداشته های پیشروان نیز قادر نیست حد و مرز تفکر خلاق را مشخص کند پس شجاع باشید و فراتر از همه واقعیت ها بیندیشید.
****
منبع : مقاله "   فکر خلاق چیست؟     "  تهیه کننده : شهلا شریفی -انتشار :مدیر سبز-برگرفته از سایت http://www.novin54.com



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمود ( پنج شنبه 90/12/25 :: ساعت 11:42 صبح )

»» نقش اینترنت در خلق ارزش مقدمه امروزه کاربرد و استفاده از اینترن

نقش اینترنت در خلق ارزش

مقدمه
امروزه کاربرد و استفاده از اینترنت و کسب و کارهای الکترونیکی توسط شرکتها به امری رایج و شایع تبدیل شده است. راه رسیدن به این کسب و کارهای الکترونیکی، استفاده از اینترنت و خدمات آن است که می تواند یک رسانه بسیار مهم برای پیدا کردن مشتری و حفظ و نگهداری آن دانست.
با توجه به اینکه فناوری های اطلاعاتی در حال رشد بوده و تمامی قشرهای جامعه از این فناوری ها استفاده می کنند ، می توان به اینترنت به عنوان وسیله ای برای ایجاد فعالیت‌‌های نوی سازمانی ، خلق ارزش در زنجیره ارزش ، ایجاد استراتژی های تجاری با بالاترین کارایی و در نهایت راهی برای کسب مزیت رقابتی نگاه کرد.

کسب و کارهای الکترونیکی
این شیوه، نوع جدیدی از کسب و کار است که به صورت الکترونیکی و با استفاده از شبکه ها و اینترنت است و تمامی فرایندهای خرید ، فروش ، تبادلات را از راه شبکه های کامپیوتری و مخابراتی در اینترنت صورت می دهد. به عبارتی بهتر کسب و کارالکترونیکی، عبارتست از: کسب مشتری و بازرگانان برای مبادلات تجاری از راه خودکارکردن تراکنش‌ها‌، تبادلات، ارتباطات و تعاملات از راه تکنولوژی های ارتباطی و کامپیوتری در جهت هدفهای اقتصادی که شامل سیستم‌های بین سازمانی، مانند: تلفن اینترنت ، ایمیل ، یا رشته های کامپیوتری داخلی در جهت پشتیبانی معاملات آن لاین تجاری است. پس می توان گفت که هدف این نوع کسب وکار های جدید، خودکار سازی تراکنشهای کسب و کار و جریان کار است. (منابع شماره 1 و 3)
گام فراتر از کسب و کارهای الکترونیکی مفهومی به نام کسب و کارهای الکترونیکی پویا است که می توان آنرا موج سوم تکامل کسب و کارهای الکترونیکی بعد از B2B و B2C دانست . کسب و کارهای الکترونیکی پویا در رابطه با این است که چگونه سازمانها می توانند سیستم ها را در سه بعد اینترانت ، اکسترانت و اینترنت در یک حالت پویا ، یکپارچه و منسجم کنند .کسب و کار الکترونیکی پویا به آنها اجازه اصلاح سریع تر و ساده تر سیستم‌های موجود در زمانی که فرآیندهای کسب و کار نیازمند تغییرات است می دهد و تمرکز روی یکپارچگی و پیچیدگی زیر ساختاری B2B از راه اهرم قرار دادن و قدرت نفوذ مزایای استانداردهای اینترنت و زیر ساختارهای عمومی برای ایجاد کارایی های بهینه برای رشته های کامپیوتری درون و بیرون سازمانی ، دارد. (منبع شماره 3)
مزیت عمده کسب و کارهای الکترونیکی پویا، خارجی کردن فرایندهای کسب و کاری یک شرکت به شیوه ای استاندارد و بهره برداری از فرایندهای کسب و کاری فراهم شده از راه بخشهای دیگر برای خلق کاربردها یا فرایندهای جدید که از راه یک‌پارچه سازی عواملی، مانند: فرآیندهای خارجی و داخلی به صورت پویا حاصل می‌شود. پس بایستی گفت که وب به عنوان خانواده ای از استانداردها است که به شرکت کنندگان در کسب و کار الکترونیکی اجازه کشف یکدیگر را می دهد و ارتباطی بر مبنای پروتکل های مشابه و آشنا را برقرار می‌سازد؛ پرسش ها را پاسخ داده، داده ها و اطلاعات را مبادله می کند.

اندازه گیری سطح بلوغ IT شرکت
پیش از اینکه هر سازمانی وارد کسب و کارهای الکترونیکی در مراحل مختلف شود ، حتما" بایستی از لحاظ پیچیدگی و بلوغ IT مورد ارزیابی قرار بگیرد تا ببیند که آیا قادر به وارد شدن به این محیط است یا خیر؟ و باید بداند که چه تدارکاتی را برای ورود به این نوع کسب و کار مهیا کند؟
گفتنی است که سطح بلوغ، تنها به جنبه تکنولوژیکی وابسته نیست، بلکه به مجموعه ای از مشخصه های سازمانی نیز وابسته است . هرچه سطح بلوغ بیشتر باشد‌، رسیدن به این نوع کسب و کار راحت تر ، سریعتر و سرعت رسیدن به کسب مزیت رقابتی، بیشتر خواهد بود.
به طور کلی معیارهای اندازه گیری سطح پیچیدگی و بلوغ IT در یک سازمان را می توان به این صورت بیان کرد: (منبع شماره 3)
- فاکتورهای سازمانی : که شامل مجموعه مواردی، مانند: منابع مالی و تکنولوژی ، حمایت مدیریت عالی از برقراری سطوح IT در سازمان ، سطح بلوغ مدیریت IT سازمان که از راه آگاهی مدیران IT از برنامه های استراتژیک بلند مدت شرکت‌، ملاحظه روشن برنامه های آینده شرکت در طول برنامه ریزی IS و ارزشیابی ماهیت عملکرد IS بر مبنای مشارکت آنها در تامین هدفهای کلی شرکت مشخص می شود. فاکتور سازمانی دیگر، سطح شایستگی IT در رابطه با منابع انسانی است . در اینجا سازمان بایستی به نیروی انسانی به عنوان مهمترین منبعی نگاه کند که باعث کسب مزیت رقابتی می شود. پس بایستی سطح دانش و آگاهی آنها را ارتقا دهد. سطح آگاهی پرسنل نسبت به IT از مهمترین عوامل اثر گذار روی پذیرش و پخش نوآوریهای کسب و کار الکترونیکی است.
- فاکتورهای تکنولوژیک: شامل مجموعه معیارهایی از جمله: زیر ساختار و وسایل ویژه خدمات وب ، تکنولوژی های اطلاعات اساسی، مانند: تکنولوژی های وب و اینترنت محور ، آمادگی بهره برداری از IT که شامل توانایی برای بهره برداری تکنولوژی اینترنت در جهت هدفهای اقتصادی از راه سازگاری و پذیرش سریع کسب و کارهای الکترونیکی است . وجود آمادگی بیشتر منتج به سطح کمتری از ریسک نوآوری خواهد شد . آخرین فاکتور تکنولوژیکی قابلیت همکاری و یکپارچگی IT در کل گستره سازمان است.
- عوامل ویژه برای اکسترانت و اینترانت : حضور خط مشی های تجارت الکترونیک B2B , B2C به عنوان نشان کلیدی پیچیدگی تکنولوژی است. یک معیار اندازه گیری استاندارد برای سنجش توانایی تجارت الکترونیک سازمانها، ایجاد شده که کسب و کارها را به سمت اینترنت هدایت می کند. این معیار توانایی هایی از جمله اطلاعات ، تبادلات و تراکنشها، تطابق پذیری و اتصال عرضه کنندگان را مورد سنجش قرار می دهد‌، در حالی که خدمات ویژه وب ها بیشتر به دنبال امنیت تراکنشها، بین سازمانها است.
- آخرین معیار برای اندازه گیری سطح بلوغ IT در هرسازمانی را می توان میزان پراکندگی جاری در داخل آن سازمان خاص دانست.

اینترنت و بازارهای مجازی
یکی از بارزترین نتایج که بعد از ظهور اینترنت به روشنی خود را نشان داد ، ایجاد بازارهای مجازی است . ایجاد این بازارها، چه به صورت بازارهای عمومی و یا تخصصی در صنایع به سرعت رو به رشد می باشد و یکی از عوامل موفقیت زا در کسب و کارهای امروزی تلقی می شود.
برای این بازارها می توان مجموعه ویژگیهایی از جمله دسترسی ، غنی سازی و توانگری و نمایش دیجیتالی را بیان کرد. (منبع شماره 2)
- دسترسی : به عنوان توانایی، برای اتصال با تعداد گسترده ای از بازیگران یا محصولات است . به عبارتی دیگر: اتصال تعداد زیادی از تامین کنندگان ، مشتریان‌، فروشندگان و به طور غیر مستقیم رقبا و تامین کنندگان خدمات جانبی را انجام می‌دهد که باعث حذف مرزهای جغرافیایی، کاهش محدودیت‌های زمانی در مناطق جغرافیایی مختلف و ارتباط مستحکم عوامل اقتصادی از راه شبکه های الکترونیکی می شود.
- غنی سازی و توانگری : وجود اینترنت در این بازارها باعث می شود که اطلاعات در هر دو جهت سازمانی ، بیشتر ، عمیق‌تر و سریعتر از بازارهای سنتی جریان داشته باشد و موجب یکپارچگی اطلاعات و حذف عدم تقارنها در اطلاعات شده و ارتباطات یک به یک و مساوی میان شرکت و مشتری برقرار می کند. انطباق پذیری محصول با نیازها را افزایش داده و سرعت تراکنشها و تبادلات را افزایش داده، در نهایت باعث توانا سازی همه بخشها از راه دانش است.
- نمایش دیجیتالی : این مشخصه، نمایانگر عدم حضور تماسهای فیزیکی در یک کسب و کار بوده و این ویژگی ممکن است مانعی برای خرید شود. زیرا مشتری بایستی بر این عدم اطمینان حاصل شده از عدم تماس انسانی و کمبود اطمینان در روابط و پرداختها غلبه کرده، خود را برای خرید متقاعد سازد. این ویژگی باعث افزایش بی نامی در مبادلات و تراکنشها مطمئن شده و مشتری کنترل بیشتری بر افشای اطلاعات شخصی خود داشته تماسهای انسانی را کاهش می دهد. در نهایت باعث خودکار کردن فرایندهایی همچون دریافت سفارش خواهد شد.
وجود این بازارها با استفاده از اینترنت، حضور سازمانها را با توجه به ویژگیهای یاد شده در کسب و کارهای الکترونیکی تسهیل کرده، ورود آنها را به این نوع کسب و کارهای نوی تسریع می کند.
اینترنت و فعالیت های خلق کننده ارزش
مهمترین دلیلی که باعث می شود سازمانها به استفاده از اینترنت رو بیاورند‌، مجموعه فعالیتهای ارزش آفرین است که باعث تحولی عمیق در فعالیتهای بنگاه‌های اقتصادی و حتی زندگی شهروندان شده است . آنها را می توان به ترتیب زیر بیان کرد؛ (منبع شماره 5)
- فعالیتهای جستجو : عبارت است از جمع آوری اطلاعات و تعریف گزینه‌های خرید. این فعالیت علاوه بر این که سرعت جمع آوری اطلاعات را افزایش داده ، وسعت اطلاعات قابل دسترس را می‌افزاید و باعث می شود اطلاعات حیاتی به سرعت در دسترس مشتری و خریدار واقع شود.
- فعالیتهای ارزشیابی : اشاره به فرایند لحاظ کردن جایگزین‌ها و مقایسه هزینه/منفعت گزینه های مختلفی است که از راه اینترنت در دسترس قرار می گیرد و از طرفی دیگر قدرت خرید خریدار را افزایش داده، شرکت های تولید کننده بایستی در این رقابت سنگین خود را بهبود و ارتقا دهند که در نهایت باز هم به نفع مشتری خواهد بود.
- فعالیتهای حل مسئله : اشاره به فرایند تعیین و تعریف مشکلات یا نیازها و تعمیم ایده ها و برنامه های عملیاتی برای آماده شدن، برای آن نیازها است.
فعالیتهای ارزشیابی، کالا محور بوده در حالی که این فعالیت خدمت محور است و به دنبال ارائه خدماتی است که افراد بتوانند نیازهای خود را ( که معمولا” اطلاعاتی است) بر طرف کنند.
- فعالیتهای تراکنشی : تراکنش اشاره به فرآیند خرید دارد که، شامل: مذاکرات‌، توافق بر سر قرار داد ، پرداخت وجه ، ارسال و دریافت محصول است.
پس می توان گفت اینترنت علاوه بر اینکه سرعت را افزایش داده ، هزینه ها را کاهش می دهد و ارزش هر فعالیت در مجموعه فعالیتهای کاری را می افزاید. ولی برای اینکه بتوان مجموعه فعالیتهای گفته شده را با حداکثر ارزش مشاهده کرد باید این سه مفهوم را در طرح یک وب سایت لحاظ کرد ؛
- بازخورهای مشتری : خریدار اغلب به صحبت دیگر خریداران بیشتر اعتماد می‌کند تا صحبتهای فروشنده. پس یک عامل مهم که می تواند باعث ارتقا فعالیتها در یک وب شود ، گواهی بر درستی کار شرکت فروشنده از طرف مشتریان است که منجر به افزایش احتمال خرید می‌شود؛. مانند: مشارکت خریدار در طراحی محصول و دریافت نظرات او در مورد محصولات.
- اظهار نظر فنی و تخصصی دادن: بسیاری از افراد، اینترنت را با کتابخانه ها مقایسه می کنند، زیرا از راه آن می توانند به اطلاعاتی با ارزش که در فرآیندهای حل مسئله به آنها کمک خواهد کرد ، دست پیدا کنند و سطح علمی و تخصصی خود را افزایش دهند.
- وجود برنامه های سرگرمی : وب‌سایت‌ها علاوه بر اینکه ارائه اطلاعات می کنند، بایستی مجموعه فعالیتهای سرگرم کننده‌ای را نیز فراهم کنند که حتی از راه این برنامه‌ها می توانند مجموعه محصولات خود را به نمایش گذاشته، تبلیغ کنند.
برای خلق ارزش بیشتر به کمک اینترنت، استراتژی هایی وجود دارد که می توان از این استراتژی ها برای ایجاد کسب مزیت رقابتی در سازمانها و وب آنها استفاده کرد ؛ (منبع شماره 2)
- ارتقای کارایی تراکنشها و تبادلات : برای انجام این استراتژی بایستی مجموعه فعالیتهایی از جمله تحکیم و قدرت بخشی زنجیره عرضه از راه کاهش هزینه های تامین کننده و ادغام عمودی ، ایجاد یک طیف وسیعی از محصولات و خدمات‌، ساخت تبادلات و تراکنشهای مناسب برای مصرف کننده و ایجاد یکپارچگی اطلاعاتی، انجام شود.
ایجاد چسبندگی از راه تسهیل سازی تکرار تراکنشها : بدین معنا است که وب سایتها توانایی جذب و حفظ مشتری را داشته باشند . این چسبندگی از راه افزایش حجم تبادلات و تراکنشها نشان داده خواهد شد و از راه عواملی، مانند: اعطای جوایز به مشتری برای وفاداریشان‌، شخصی سازی محصول یا تطابق پذیری خدمت ، ایجاد انجمن های مجازی و دست و پا کردن شهرت به خاطر وجود امنیت در تبادلات حاصل می شود.

اینترنت و مدلهای کسب و کار نو
مدل های کسب و کار ، یک روش یا مجموعه ای از فرضیه هایی است که چگونگی ارزش آفرینی و سودآوری یک کسب و کار را شرح می دهد ولی با وجود اینترنت مدلهای کسب و کاری کاملا" متحول شده، رویکردی آن-لاین به مدلهای کسب و کار را فراهم می کند.
در (جدول 1) هفت مدل کسب و کار اینترنتی که برای هدایت اکثریت عظیمی از کسب و کارهای آن-لاین به حساب می‌آید، بیان خواهد شد: (منبع شماره 5)
معمولا شرکتها از ترکیبی از این مدلهای کسب و کاری اینترنتی استفاده می کنند، تا بتوانند به مجموعه مزایای آنها دست یابند و بتوانند منابع مزیتهای رقابتی خود را ارتقا دهند .
شرکتها از این مدلهای کسب و کاری برای ایجاد یک سیستم کسب و کاری منعطف وبا پاسخ دهی سریع استفاده می‌کنند و باعث ایجاد فعالیتهای ارزش‌آفرین خواهند شد و استراتژی ها را به سمت فعالیت هایی با حداکثر ارزش می‌برند.
 
نتیجه گیری
تکنولوژی به نام اینترنت فرصتهای جدیدی را برای خلق ارزش در سازمانها ایجاد کرده است که تصویر کامل آن را می توان در کسب و کارهای الکترونیکی مشاهده کرد . نمونه بارز این نوع کسب و کارهای الکترونیکی ، بازارهای مجازی هستند که مجموعه ویژگیهای آنها از عوامل تسهیل ساز ورود شرکتها به این کسب و کار نو می باشند.

اینترنت با توجه به مجموعه فعالیتهایی که توسط آن صورت می گیرد ، باعث خلق فعالیتهای ارزش زا شده، مدلهای کسب و کار اینترنتی را به وجود می‌آورد. این مدلها زمینه ای برای خلق فعالیتهایی با ارزش فراهم می کند. و در نهایت سازمان را برای کسب مزیت رقابتی به جلو رانده باعث موفقیت چشمگیر سازمان ها می شوند.
منابع :
1. حنفی زاده.پیام(1385) . تجارت الکترونیک(تعاریف،موانع و راهکارها).انتشارات جهاد دانشگاهی واحد صنعتی شریف،
2. CHRISTOPH ZOTT, RAPHAEL AMIT, JON DONLEVY ( 2000). Strategies for ValueCreation in E-Commerce:Best Practice in EuropeEuropean Management Journal Vol. 18, No. 5, pp. 463–475
3. Andrew N.K. Chen, Sagnika Sen, Benjamin B.M. Shao(2006). Strategies for effective Web services adoptionfor dynamic e-businesses. Decision Support Systems 42. 789– 809
4. S.L. Jarvenpaa, E.H. Tiller (1999). Integrating market, technology, and policyopportunities in e-business strategy. Journal of Strategic Information Systems 8 .235–249
5. G.T. LUMPKIN, GREGORY G. DESS(2004). E-Business Strategies and InternetBusiness Models:How the Internet Adds Value. Organizational Dynamics, Vol. 33, No. 2, pp. 161–173
 ****
منبع : مقاله "    نقش اینترنت در خلق ارزش  "  تهیه کننده : محسن شفیعی نیک آبادی-دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت صنعتی- تولید در دانشگاه علامه طباطبایی



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمود ( پنج شنبه 90/12/25 :: ساعت 11:41 صبح )

»» نقش مدیریت درکاهش تعداد حوادث در محیط کار یکی از وظایف مدیران د

نقش مدیریت درکاهش تعداد حوادث در محیط کار

یکی از وظایف مدیران در کنار تولید کالا یا خدمات، به حداقل رساندن حوادث و توجه به پرورش منابع انسانی است. این موارد در داخل و خارج شرکت مد نظر است.
تولید و عملیات مربوط به آن، نیازمند الزامات و پیش‌نیازهایی است که یکی از آنها ایمنی کار کردن و مدیریت بر فرایند روانی و اجتماعی علل حوادث است. انسان‌های تولیدی، نیازمند داشتن فرهنگ ایمنی کار هستند و لازم است که در این خصوص اقداماتی موثر صورت پذیرد. پیچیدگی کار مدیران تولیدی و صنعتی به این دلیل است که تولید کالا و یا خدمات جزء کوچک کار آنان بوده و در کنار تولید کالا یا خدمات، هدف‌های دیگری را می‌بایستی مورد توجه قرار دهند. از جمله این اهداف، به حداقل رساندن حوادث، رعایت مسائل زیست‌محیطی، توجه به مسئولیت‌های اجتماعی، پرورش منابع انسانی و ... است. برای رسیدن به این اهداف و به ویژه کاهش و تعدیل خسارات ناشی از حوادث، لازم است که فرایند شکل‌گیری حوادث، مدیریت شود. بر این اساس و باتوجه به اهمیت مدیریت ارزیابی حوادث در موسسات تولیدی براساس نظریه‌های عمل تدوین یافته سعی می‌شود که مفهوم مدیریت حوادث را تبیین کرده و راهکارهای عملی مدیریت و تاثیر آن بر کاهش حوادث، بررسی شود.
برای مدیریت بر حوادث، می‌بایستی علل آن را دسته‌بندی کرد. در این زمینه، دو دسته علل را می‌توان برای حوادث برشمرد:
الف – دلایل مستقیم: ، برخورد با مانع . سوختگی و ...
ب – دلایل غیر مستقیم: مشکلات خانوادگی و شخصی، خستگی مفرط، عدم رضایت شغلی و ...
مدیریت بر دلایل مستقیم و رفع (تعدیل) آنها، کار زیاد مشکلی نیست و کافی است که برنامه زمان بندی با کنترل‌های لازم اعمال گردد تا این دسته از دلایل، تعدیل شوند.
نکته مهم و پیچیده‌، مدیریت بر علل غیر مستقیم است که دامنه آنها وسیع ودارای پیچیدگی است. بنابراین، لازم است بر این دسته از دلایل، بیشتر و دقیق‌تر مدیریت کرد. در مدیریت صحیح حوادث، می‌توان روش‌هایی را به کار بست که هزینه‌های اقتصادی حوادث را به حداقل ممکن کاهش دهند.
راه‌های کاهش هزینه‌های اقتصادی حوادث عبارتند از:
کاهش هزینه‌ها در مراحل ایجاد کارگاه، نظیر رعایت ایمنی ساختمان ، استقرار نظام ایمنی و ...
کاهش هزینه‌ها در مراحل به‌کارگیری نیرو، شامل استخدام، آموزش حرفه‌ای، انجام کنترل‌ها و...
کاهش هزینه‌ها در مراحل بعد از وقوع حادثه. در این مرحله بیشترین تلاش عبارت است از جلوگیری از تکرار حوادث.
آمار و ارقام و هزینه‌های مربوط به حوادث و آسیب‌های شغلی، به حدی بالاست که لزوم توجه جدی و مدیریت حوادث را چند برابر می‌کند. آمار حوادثی که هرساله در امریکا اتفاق می‌افتد، عبارتند از:
هر روز 17 کارگر در حین انجام کار جان خود را از دست می‌دهند
بیش از 6/5 میلیون کارگر، دچار آسیب‌دیدگی یا بیماری مرتبط با شغل می‌شوند
بر اثر بروز آسیب‌های مختلف، هر ساله 35 میلیون روز کاری از دست می‌رود
مقدار روزهای کاری از دست رفته، به 75 میلیون روز نیز بالغ می‌شود
راهکارها
ایجاد تعادل بین جسم، روان و مسائل اجتماعی کارکنان: حوادث موسسات صنعتی و تولیدی، عمدتا ریشه انسانی دارند. کارکنان، دارای سه بعد جسم، روان و مسائل اجتماعی هستند. اگر تعادل منطقی بین سه بعد یادشده ایجاد شود، حادثه‌ای رخ نخواهد داد. در صورت وجود کمترین عدم تعادل بین آنها، ریشه‌های حوادث شکل گرفته و سازمان و فرایند تولیدی را با مشکل مواجه می‌سازد. برای ایجاد تعادل بین جسم، روان و مسائل اجتماعی، لازم است اقداماتی به شرح زیر صورت پذیرد
الف – شناخت روان افراد و تفاوت‌های فردی و انجام طرح غربال‌گری و تعیین نابهنجاری‌های روانی
ب – توجه به نارسایی‌های جسمی و عدم تعادل‌هایی که در ارگانیسم بدن رخ می‌دهد
پ - حل مسائل اجتماعی افراد از طریق همیاری خانواده و همکاران آنان
ایجاد تعادل و تناسب در تسهیلات رفاهی کارکنان: در جامعه امروزی، اکثر موسسات صنعتی و غیر صنعتی دنیا، برای کارکنان خود تسهیلات رفاهی تدارک دیده‌اند.معمولا فلسفه تسهیلات رفاهی، ترمیم روحیه کارکنان است تا کارکنان خسته از کار بتوانند مدتی را در خارج از محیط کار، استراحت کرده و با روحیه ترمیم‌یافته باز گردند. یکی از ریشه‌های حوادث، خستگی مفرط کارکنان است. این خستگی پس از مدتی حادثه‌آفرین خواهد شد. منظور از متعادل ساختن تسهیلات رفاهی این است که با انجام کاری علمی و تحقیقی، می‌توان مشخص کرد که کارکنان سطوح مختلف و دارای کارهای متفاوت، به چه نوع تسهیلاتی برای ترمیم روحیه خود نیاز دارند.
خود کارکنان نمی‌توانند در مورد نوع تسهیلات رفاهی تصمیم‌گیری کنند. این سازمان است که می‌بایستی برای کارکنان مشخص سازد چه نوع تسهیلاتی روحیه آنان را ترمیم می‌کند. در موسسات صنعتی، به لحاظ تنوع کاری و تفاوت‌های فردی، معمولا نمی‌توان یک نوع تسهیلات را به شکلی اثربخش، تجویز کرد.
برای ایجاد تعادل و تناسب در تسهیلات رفاهی، لازم است به مقوله‌های زیر توجه شود:
• تدارک تسهیلات رفاهی متناسب با شرایط محیط کار از نظر سختی و آلودگی
• تدارک تسهیلات رفاهی متناسب با محیط زندگی
• تدارک تسهیلات رفاهی متناسب با علایق کارکنان
تقویت فرهنگ ایمنی: ایمن کار کردن و جلوگیری از بروز حوادث، پیش از نیاز به ساختار، درواقع نوعی فرهنگ است. یکی از راه‌های مهم جلوگیری از حوادث، به وجود آوردن و تقویت فرهنگ ایمنی است. همان‌طوری که مدیران ارشد سازمانی نقش فرهنگ‌سازی زیادی دارند، به طور کلی، با روش‌های زیر می‌توان فرهنگ ایمنی را در سازمان‌های صنعتی تقویت کرد و از بروز حوادث کاست:
تاکید مدیریت عامل سازمان به مسائل ایمنی و حوادث در جلسات مدیریتی
تهیه و تنظیم نظامنامه ایمنی
تحقق عملی و واقعی استراتژی اول ایمنی و بعد کار یا به بیانی دیگر، در اولویت قرار گرفتن کار ایمن
خودداری مسئولان از درخواست کار غیر ایمن
بازرسی‌های مداوم از نحوه کار غیر ایمن کارکنان
شناسایی سفیران ایمنی در واحدهای تولیدی
برگزاری منظم جلسات ایمنی در واحدها با حضور افراد درگیر در کار
برگزاری آموزش‌های عملی و کاربردی
. معاینات دوره‌ای: معاینات دوره‌ای ، با این فلسفه انجام می‌گیرد که نارسایی‌های روانی و جسمی مشخص شده و در جهت بهبود آن حرکت می‌شود. یکی از ریشه‌های شکل‌گیری حوادث این است که کارکنان، تحت تاثیر شرایط کاری به مرور فرسوده شده و از هوشیاری جسمی و روانی آنان کاسته می‌شود. آنها پس از مدتی به کم‌شنوایی، کم‌بینایی و دردهای کمر مبتلا خواهند شد و به همین علت از چابکی و حساسیت مورد نیاز برخوردار نشده و نمی‌توانند در مقابل خواسته‌های کاری و الزامات کاری، واکنش مناسب نشان دهند. این موارد حاصل حوادث ریز و درشت هستند. یکی از مکانیسم‌های مهم ، انجام بموقع معاینات دوره‌ای است که نقش پیشگیرانه و درمانی دارند. معاینات دوره‌ای را به موجب شرایط و ماهیت مشاغل می‌توان به صورت سالانه، شش ماه یک بار، سه ماه یک بار و یا به صورت ویژه انجام داد. به طور کلی برای معنی‌دار کردن معاینات دوره‌ای، می‌توان به شکل زیر عمل کرد:
تهیه برنامه و گراف‌های سالانه انجام معاینات دوره‌ای
ابلاغ برنامه زمانی انجام معاینات دوره‌ای به کارکنان
پیگیری انجام معاینات دوره‌ای
انعکاس نتایج معاینات دوره‌ای به کارکنان
انجام اقدامات اصلاحی در مورد نتایج معاینات دوره‌ای
نظام چرخش شغلی: یکی از دلایل بروز حوادث در موسسات صنعتی و تولیدی این است که بعضی مشاغل از درجه سختی کار بالا و محیط نامطلوب فیزیکی برخوردارند و کارکنان این دسته از مشاغل، پس از مدتی دچار محدودیت شده و نمی‌توانند وظایف خود را بخوبی انجام دهند و در نتیجه، ضریب خطر افزایش می‌یابد. برای از بین بردن ضریب خطر، اجرای نظام چرخش شغلی کمک شایانی به افراد می‌کند. در اجرای چرخش شغلی برای کاهش حوادث می‌توان به شکل زیر عمل کرد:
الف – چرخش شغلی درون‌واحدی: در این وضعیت، افراد درون هر واحد تولیدی جابه‌جا شده و علاوه بر سرشکن شدن سختی کار و ضریب خطرآفرینی، بسیاری از مشکلات دیگر نظیر نارضایتی از حجم زیاد و عدم تنوع فعالیت‌ها کاهش می‌یابد.
ب – چرخش شغلی برون‌واحدی: در این وضعیت، افراد در واحدهای مختلف جابه‌جا شده و از این بابت ضریب خطرزایی به مقدار زیادی کاهش می‌یابد.
به طور کلی، چرخش شغلی در ابعاد زیر به کاهش حوادث کمک می‌کند زیرا با جابجایی کارکنان :خستگی آنها از بین می‌رود-حساسیت افراد افزایش می‌یابد-سختی و خطرزایی مشاغل، بین آنها سرشکن می‌شود-رضایت شغلی حاصل می‌شود-افراد تازه‌نفس، در مشاغل سخت‌تر ایفای نقش می‌کنند
تقویت فرهنگ ورزش در کارکنان: یکی از دیگر ریشه‌های حوادث در موسسات صنعتی این است که کارکنان پس از مدتی کار، بی‌تحرک شده و چابکی خود را از دست می‌دهند و به دردهای مختلف مبتلا می‌شوند. این وضعیت رابطه‌ای مستقیم با بروز حوادث دارد. در این زمینه، بدون صرف هزینه زیاد می‌توان از طریق ترویج فرهنگ ورزش عمومی، مشکل را تا حدود زیادی حل کرد. تدارک ورزش‌های متناسب به مقدار زیادی از بروز حوادث می‌کاهد.
نتیجه‌گیری
نگهداری منابع انسانی و امکانات مادی، وظیفه اساسی مدیران سازمان‌های صنعتی و تولیدی است. یکی از عوامل مهم تهدیدکننده منابع انسانی در این گونه از سازمان‌ها، حوادث ناشی از کار است که منابع انسانی را به صورت بروز محدودیت‌های پزشکی، از کارافتادگی جزئی یا کلی و حتی فوت، از گردونه کار و تولید خارج می‌کند. این امر باعث می‌شود که سازمان از آموزش و تجارب به دست آمده در طول خدمت افراد، محروم بماند و آثار اجتماعی ناگواری به وجود آید. به حداقل رساندن حوادث و توجه به پرورش منابع انسانی در داخل و خارج شرکت است
منابع
1- روش آماری حوادث ناشی از کار، تهران - مدرسه عالی حفاظت و بهداشت کار، 1362، ص 4.2
2- مدیریت منابع انسانی و روابط کار، 1366، ص 351.
3 - روابط صنعتی، تهران - نشر دانشگاهی، 1377، ص 176.
4- اقتصاد در بهداشت حرفه ای، مجله مدیریت، شماره 55 و 56، آذر و دی 1380، ص 24.
-5تر سلطانی: دکتری مدیریت ، مدرس دانشگاه و مدیر تحقیقات نیروی انسانی شرکت فولاد مبارکه
EHS HANDBOOK BASF-6
****
منبع : مقاله "نقش مدیریت درکاهش تعداد حوادث در محیط کار   " -تهیه کننده : شهرام پورزارع مدیر کارخانه شرکت ب ا اس اف ایرانیان-دومین همایش ملی ایمنی کار سلامت محیط زیست کشور در سال 1389



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمود ( پنج شنبه 90/12/25 :: ساعت 11:36 صبح )

»» مهارت گوشدادن، پایه ارتباط مؤثر با دیگران است. دانشمندان علوم ا

 مهارت گوش‌دادن، پایه ارتباط مؤثر با دیگران است.

دانشمندان علوم ارتباطات معتقدند مهارت گوش‌دادن، پایه ارتباط مؤثر با دیگران است.
نشسته‌اید رو‌به‌روی دوست صمیمی‌تان، دارید خاطرات یک‌سال پیش را با هم مرور می‌کنید؛ خاطرات روزهایی که داشتید زیر فشار‌های خانوادگی و درسی، له می‌شدید. دارید همه موضوع‌هایی که آن موقع در موردش حرف می‌زدید و درد دل می‌کردید را یکی یکی به ذهن می‌آورید. هیجان آن روزهای تلخ در ذهنتان تازه می‌شود. همین‌طور که دارید حرف می‌زنید، یکدفعه متوجه می‌شوید که دوست شما چند تا از مهم‌ترین چیزهایی که آن روزها برایتان اتفاق افتاده را به یاد ندارد.
مطمئن‌اید که در مورد آن موضوع‌ها برایش خیلی حرف زده‌اید. اولین چیزی که به ذهنتان می‌رسد چیست؛ اینکه دوست شما حرف‌هایتان را گوش نداده است؟ چه حسی به شما دست می‌دهد؟ حالا جایتان را با هم عوض کنید. می‌خواهید بدانید چطور می‌توانید فعالانه‌تر به حرف‌های دوستتان گوش دهید؟
«گوش‌دادن با شنیدن فرق می‌کند.» این اولین جمله‌ای است که استادان رشته‌های روان‌شناسی، مشاوره و البته خبرنگاری در درس‌های فنون مصاحبه می‌گویند. آنها نگران این هستند که دانشجویان‌شان در آینده به حرف‌های مراجعان یا مصاحبه‌شوندگان‌شان خوب گوش ندهند و خوب گوش‌ندادن برای این شغل‌ها یعنی فاجعه. اما اگر کمی لنز دوربین‌مان را باز‌تر کنیم، می‌بینیم که در همه رابطه‌هایی که بین 2 نفر جریان دارد، خوب گوش ندادن می‌تواند رابطه را به تباهی بکشاند.
حالا این جمله اول مطلب یعنی چه؟ چه فرقی هست بین گوش‌دادن و شنیدن؟ بهترین جواب، شاید یک عبارت مشهور است که بارها در ادبیات کلاسیک خودمان تکرار شده است؛ «گوش جان». وقتی کسی با «گوش جان» به حرف‌های شما توجه می‌کند، دقیقا دارد ایده آل متخصصان علوم ارتباطات را اجرا می‌کند؛ یعنی فعالانه دارد به اطلاعات کلامی شما گوش می‌دهد. اما اگر بخواهیم تریپ علما را بگیریم و فرق‌های گوش‌دادن و شنیدن را بگوییم کار کمی مشکل می‌شود. در ساده‌ترین حالت می‌شود گفت شنیدن یک فرایند جسمی و مکانیکی و گوش‌دادن یک فرایند ذهنی است.
به بیان پیچیده‌تر (!)، شما می‌توانید از انتشار امواج صوتی توسط دستگاه کلامی گوینده تا درک آن کلام توسط شنونده، مراحلی را در نظر بگیرید. در شنیدن، این مرحله تا برخورد امواج صوتی به گوش گیرنده پیش می‌رود و متوقف می‌شود؛ مثلا شما در پیاده‌روی شلوغی راه می‌روید و همهمه آدم‌های دور و بر را می‌شنوید؛ اما فقط می‌شنوید و نمی‌فهمید که چه چیزی می‌گویند.
وقتی که شما حرف کسی را گوش می‌دهید، مراحلی که گفتیم تا آخر اجرا می‌شوند؛ یعنی امواج صوتی احساس شده به وسیله گوش، توسط مغز پردازش می‌شوند و می‌توانید معنای حرف‌های طرف را بفهمید، آنها را تفسیر کنید، ارزش گفته‌هایش را زیر و بالا کنید، آنها را یک جای مغزتان save کنید و در نهایت پاسخی به حرف‌هایش بدهید.

مهارت گوش‌دادن به چه دردی می‌خورد؟
خب، به درد زندگی‌کردن. شما در هر جایی از زندگی‌تان که بخواهید با یک نفر رابطه داشته باشید، باید بتوانید حرف‌هایش را به خوبی گوش دهید. گوش‌دادن عمیق و همراه با همدلی به حرف‌های دوست صمیمی یا همسر، گوش‌دادن دقیق به حرف‌های استاد یا معلم، گوش‌دادن همراه با ارزیابی به حرف‌های کارکنان یک سازمان در صورتی که مدیر جایی باشید، نمونه‌هایی از کنش‌های ارتباطی هستند.
اما اگر بخواهیم خیلی کلی‌تر و بدون توجه به موقعیت‌های خاص بگوییم گوش‌دادن چه فایده‌ای دارد، گفتن یک جمله کافی است؛ گوش‌دادن خوب به معنی توجه به دیگران است. تصور کنید رابطه‌ای که در آن طرف مقابل احساس کند که شما به او توجه داشته‌اید، چقدر می‌تواند لذت‌بخش باشد. وقتی شما با خوب گوش‌دادن به حرف‌های طرف مقابلتان توجه می‌کنید، قبل از هر چیز به خودتان کمک می‌کنید تا برداشت کاملی از حرف‌های او داشته باشید. در مقابل، طرفتان متوجه می‌شود که شما به حرف‌هایش علاقه دارید و نگران او هستید. این قضیه به نوبه خودش باعث می‌شود که طرف مقابلتان تشویق شود در مورد خودش با صراحت و آزادی بیشتری حرف بزند. هرچه که یک نفر راز‌هایش را راحت‌تر بیان کند، رابطه هم صمیمانه‌تر می‌شود؛ پس در نهایت، گوش‌دادن خوب موجب صمیمیت بیشتر می‌شود و این دور مثبت همچنان ادامه پیدا می‌کند.

حالا قضیه را بر عکس کنیم؛ تصور کنید که رئیس شما، استاد شما، همسر شما یا حتی زیردست شما متوجه شده باشد که شما قسمتی از حرف‌هایش را گوش نداده‌اید؛ شما موقعیت‌های شغلی فراوانی را از دست می‌دهید، همسرتان از دست شما عصبانی می‌شود، جر و بحث‌های بی‌دلیلی به خاطر دفاع شما از خودتان راه می‌افتد و خلاصه اینکه مشکلات خفنی به خاطر نداشتن مهارت گوش‌دادن برایتان پیش می‌آید.
احتمالا در ذهن شما هم خاطراتی از این گوش‌ندادن‌ها و لو رفتن‌ها زنده شده است. در واقع همان‌طور که در شماره‌های قبل هم توضیح دادیم، ما می‌توانیم فرایندهای ذهنی مثل گوش‌دادن را مدیریت کنیم؛ یعنی خود ما هم می‌دانیم که چه موقع داریم به حرف یک نفر، درست و حسابی گوش می‌دهیم و کی حواسمان در هپروت است؛ دقیقا مثل موقعی که یک کتاب دستمان گرفته‌ایم و می‌خواهیم بخوانیم‌اش اما گاهی فقط کلمات را می‌بینیم؛ منتها فرق گوش‌دادن و خواندن این است که کتاب بی‌زبان وقتی می‌فهمد ما درست نمی‌خوانیم‌اش کاری از دستش بر نمی‌آید ولی در گوش‌دادن، ما معمولا با یک آدم سر و کار داریم و یک رابطه زنده و معلوم است که به طرف مقابلمان برمی‌خورد اگر بفهمد به او گوش نمی‌دهیم.
گوش‌دادن همزمان به 2 منبع صوتی،  حتما شما هم مجری‌های مسابقات زنده تلفنی تلویزیون را دیده‌اید که وقتی دارند به پیام‌های اتاق فرمان گوش می‌دهند، به طرز تابلویی حرف‌های کسی که پشت تلفن است را متوجه نمی‌شوند. دل‌مشغولی‌ها و درگیری‌های ذهنی هم می‌تواند جلوی خوب گوش‌کردن را بگیرد. وقتی ذهن ما خیلی مشغول است، در واقع بیشتر داریم به صدای ذهن خودمان گوش می‌دهیم تا صدای طرف مقابل.

گوش‌دادن فعال یا منفعل؟
بعضی وقت‌ها ما داریم با جان و دل به حرف‌های طرفمان گوش می‌دهیم اما کار خاصی انجام نمی‌دهیم که این گوش‌دادن را به طرف مقابل نشان دهیم؛ سرمان را پایین انداخته‌ایم و گوش‌هایمان را تیز کرده‌ایم و گوش می‌دهیم و درک می‌کنیم. در این نوع از گوش‌دادن با اینکه شما اخلاقا دارید گوش می‌دهید اما به طرف مقابل‌تان حس خوبی را منتقل نمی‌کنید. شما او را در یک موقعیت مبهم قرار داده‌اید که نه می‌تواند متهمتان کند که به حرف‌هایش گوش نمی‌دهید و نه نشانه‌هایی از گوش‌دادن می‌بیند.
در این حالت به جای اینکه ذهن طرفتان درگیر حرف‌های خودش و ادامه‌دادن آنها شود، درگیر این ابهام لعنتی می‌شود و معمولا ترجیح می‌دهد که حرف‌هایش را زودتر تمام کند یا اینکه احتمالا از شما بپرسد که آیا به حرف‌هایش گوش می‌دهید یا نه. این حرف شما که «گوشم پیش شماست» هم معمولا دردی را دوا نمی‌کند و بیشتر اعصاب طرف را به هم می‌ریزد. روان‌شناسان به این نوع گوش‌دادن تقریبا بی‌فایده می‌گویند «گوش‌دادن منفعل».
در مقابل در گوش‌دادن فعال، علاوه بر اینکه ما دل و جانمان را به خدمت گوش‌دادن گرفته‌ایم، طوری رفتار می‌کنیم که این گوش‌دادن به طرفمان منتقل شود. از سر تکان دادن‌های معروف خبرنگاران گرفته تا برگرداندن خلاصه‌ای از حرف‌های طرف به خودش، می‌تواند نشانه گوش‌دادن ما باشد.
فقط یادتان باشد که نه خودتان را گول بزنید و نه طرفتان را. اینکه شما بدون گوش‌دادن به حرف‌های طرف، فقط سرتان را تکان دهید یا لبخند بزنید، بالاخره شما را لو می‌دهد. طرف خنگ که نیست، بالاخره یک جایی متوجه می‌شود که حرف‌های دردناکش با لبخند شما نمی‌خواند یا اینکه تکان‌دادن سرتان وقتی که حرف‌های طرف تمام شده، بی‌معنی است.

راه‌هایی برای تقویت مهارت گوش‌دادن
راستش را بخواهید، قبل از هر چیز باید گفت که خوب گوش‌دادن بیشتر از هر چیز به منش و شخصیت آدم‌ها بستگی دارد. خیلی از ما بدون اینکه کوچک‌ترین چیزی در مورد مهارت‌های ارتباط مؤثر در کتاب‌های بازاری موفقیت خوانده باشیم، در بین دوستانمان به عنوان سنگ صبور مشهوریم. سنگ‌صبور بودن بیشتر از هر چیز به خاطر این حفظ شده است که ما به خوبی به حرف‌های طرفمان گوش داده‌ایم و با ذات انسانی‌مان توانسته‌ایم آنها را منتقل کنیم. نوشتن این راه‌ها، بیش از هر چیز، کمک به منظم‌کردن این توانایی‌های ذاتی این‌گونه آدم هاست و کمتر از همه، به درد آدم‌هایی می‌خورد که شخصیت شنونده‌ای ندارند و مدام می‌خواهند آدم‌های دیگر حرف هایشان را بشنوند:
1. وقتی که اصلا حسش را ندارید گوش ندهید
خب بنده خدا، چرا تعارف می‌کنی؟ وقتی ذهن خودت درگیر یک مسئله شخصی است، چرا وقتی دوست‌ات زنگ می‌زند و می‌خواهد درد دل‌های بدون فوریتش را بگوید، قبول می‌کنی؟ تاکید می‌کنم اگر فوریتی برای شنیدن این حرف‌ها وجود ندارد، خیلی ساده است که گوش‌دادن خوب به آنها را به چند ساعت بعد یا یک روز بعد منتقل کنید.
2 . به زبان بدن طرفتان توجه کنید
همه چیز را که آدم‌ها توی کلامشان نمی‌گویند؛ شما وقتی که می‌بینید یک نفر دستش را مشت کرده و دارد با ناخن‌هایش پدر پوست دستش را در می‌آورد، دیگر نیازی نیست که بشنوید «من خشمگینم». تابلو است آدمی که مدام پاهایش را تکان می‌دهد، تپق می‌زند و کف دستش عرق کرده اضطراب دارد و چفت‌کردن دهان شاید نشان طفره رفتن از زدن بقیه حرف‌ها باشد. خانم‌ها معمولا بهتر این علامت‌ها را می‌گیرند. به هر حال برای گوش‌دادن بهتر، باید به این علامت‌ها توجه کنید و مستلزم این است که شما موقع شنیدن به طرف نگاه کنید.
3.در مورد گفته‌های طرف مقابلتان حرف بزنید نه درباره خودتان.
حتما شما هم تجربه داشته‌اید که تا کسی حرفی می‌زند تجربه‌های مشابه او یا فرق‌های خودمان با او به ذهنمان می‌آید. این تا حدی طبیعی است؛ بالاخره آدم است و خودخواهی‌هایش! اما مهم این است که آن فکر‌ها را به زبان نیاوریم. وقتی که هدف گوش‌دادن به طرف است، باید کاری کنیم که او به حرف‌هایش ادامه دهد نه اینکه با گفتن تجربه‌های مشابه‌مان، جریان حرف‌هایش را قطع کنیم.
4.با کلامتان به طرف بفهمانید دارید توجه می‌کنید
بعد از هر چند جمله، یک جوری به طرفتان بفهمانید که دارید به حرف‌هایش گوش می‌دهید. مثلا می‌توانید نظر خودتان را در مورد تاثیری که این گفته‌ها می‌توانند بر هیجان طرف داشته باشند بگویید. مثلا «این اتفاق‌هایی که می‌گویی، باید غمگین‌ات کرده باشند» یا اینکه «خیلی سخته نه؟» یا اینکه بعد از شنیدن چند موضوع مختلف، خلاصه‌ای از حرف‌های طرف را به خودش بر گردانید؛ مثلا بگویید «خب، این‌جور که من فهمیدم تو این مشکلات‌رو داری».
سؤال‌کردن برای اینکه طرف حرف‌هایش را دقیق‌تر یا با تفصیل بیشتری بگوید هم حکایت از گوش‌دادن ما دارد. غیر از اینها، کلیشه‌های «خب، خب» و «بعد چی شد» هم هستند که خودتان می‌دانید که تکرار بیش از حدشان چقدر لوس و دردآور است. یادتان باشد گفتن یک «خب» همراه با یک خنده کوچولو در موقع شنیدن یک مطلب با مزه، به هزار «بعد چی شد» بدون احساس می‌ارزد.
5.با بدنتان به طرف بفهمانید دارید به حرف‌هایش گوش می‌دهید
این یکی را دیگر همه بلدند. سری که هر از گاهی به طرف پایین حرکت می‌کند، بدنی که به جلو مایل شده (به خاطر اینکه نزدیک‌ترشدن گوش به گوینده، استعاره از بیشتر گوش‌دادن است) و چشمی که فعالانه به چشم گوینده خیره شده است، همه نشانه‌های بدنی توجه‌کردن هستند. البته در مورد چشم هم باید حواستان به سطح فرهنگی و عقاید مذهبی جنس مخالف‌تان باشد. یادتان باشد که همه این علائم بدنی بدون گوش‌دادن هم می‌توانند آشکار شوند و برعکس. به قول سعدی؛ «دل و جانم به تو مشغول و نظر در چپ و راست/ تا نفهمند رقیبان که تو منظور منی!».
6.با گفت‌وگوهای درونی، ذهنتان را مدیریت کنید
خودتان بهتر می‌دانید که وسط حرف‌های دیگران ما با خودمان حرف می‌زنیم؛ مونولوگ‌های درونی‌ای مثل اینکه «منظورش چیست؟»، «الان می‌خواهد چه حرف‌هایی بزند؟» و... می‌توانید با این مونولوگ‌ها فرایند حرف‌های طرف مقابلتان را بهتر تحلیل کنید. فقط یادتان باشد که سرعت زیادتر تفکر نسبت به تکلم است که چنین اجازه‌ای به شما می‌دهد. آن‌قدر غرق حرف‌های ذهن خودتان نشوید که از شنیدن حرف‌های طرف مقابلتان عقب بمانید.
****
منبع : مقاله "  مهارت گوش‌دادن، پایه ارتباط مؤثر با دیگران است. "-برگرفته از سایت  http://hamshahrionline.ir



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمود ( پنج شنبه 90/12/25 :: ساعت 11:31 صبح )

<      1   2   3   4   5   >>   >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

چگونه ضریب هوشی کودکم را افزایش دهم تا جزو تیزهوشان شود
2روش براچگونه ضریب هوشی کودکان را افزایش دهیم؟
پنج توصیه غذایی برای افزایش هوش
2روش برای تقویت هوش نوزاد
عوامل موثر در توانمندی های ذهنی افراد
مراحل رشد و نمو + عوامل موثر در رشد + تکامل حرکتی + رشد ذهنی نوز
توصیه برای افزایش ضریب هوشی کودکان
میوه های افزایش دهنده ی هوش و حافظه
چه اعمالی موجب تقویت هوش و حافظه می شوند...؟
10غذا برای تقویت هوش!! غذاهایی که می خوریم علاوه بر اینکه در تنا
دنیای آموزش کودکان ( آموزش زبان کودکان + تقویت هوش کودکان + داست
روشهای عملی تقویت ذهن کودکان شاید به عنوان والدین کودکان پنج ت
راه های پایه ای افزایش آی کیو کودک خیلی از والدین برای این که
تقویت هوش نوزادان 6 تا 24 ماهه با Giggles Computer Funtime for..
راه های پایه ای افزایش آی کیو کودک
[همه عناوین(70)][عناوین آرشیوشده]


تمرین نقاشی کودکان برای تقویت قوه تخیل، آیا پول می‌تواند شادکامی[19] . آیا پول می‌تواند شادکامی به ارمغان آورد؟ آیا ثروتمندان شادتر از[2] . نکته برای اینکه در محل کار کارآمدتر و شادتر باشیم آیااز محل ‌کا[2] . یک بچه‌ باهوش تحویل جامعه دهید . کار تیمی چیست؟ ? تیم چیست و چه تفاوتی با گروه کاری دارد؟ ? چند ن . کارآفرین اجتماعی موفق چه ویژگی هایی دارد؟ این روزها بسیاری از ف . کارآفرینی اجتماعی یعنی چه ؟ واژه ی کارآفرینان اجتماعی طیف وسیعی . کودک باهوش چگونه درست می شود؟ . « فرصت طلبی » در مدار فرصت تاکنون طی دو مرحله به بررسی موضوع مدا . 10غذا برای تقویت هوش!! غذاهایی که می خوریم علاوه بر اینکه در تنا . 2روش براچگونه ضریب هوشی کودکان را افزایش دهیم؟ . 2روش برای تقویت هوش نوزاد . آغازی برای موفقیت ، ایجاد انگیزش به همراه شکل گیری ساختارهای حما . آموزش بزرگسالان بر مبنای ساده سازی مفاهیم پیچیده علمی یکی از موا . آموزش علوم به کودکان و تاثیر آن بر خلاقیت امروزه روانشناسان بر . اسباب بازی به فعالیت های خلاقیت آمیز کودکان کمک می کند انتخاب ن . برنامه ریزی منابع سازمانی ( ERP ) خلاصه استفاده از سیستم های اطل . پنج توصیه غذایی برای افزایش هوش . تقویت هوش نوزادان 6 تا 24 ماهه با Giggles Computer Funtime for.. . تقویت هوش کودکان . تکامل حرکتی . تمرین نقاشی کودکان برای تقویت قوه تخیل آیا می دانید طرح ها و عکس . توصیه برای افزایش ضریب هوشی کودکان . جایگاه مدار فرصت کتاب تفکر استراتژیک را ورق می زنم و هوشمندی است . چگونه زندگى خود را تغییر دهیم؟ به لیست تغییراتى که مى‌خواهید د . چگونه ضریب هوشی کودکم را افزایش دهم تا جزو تیزهوشان شود . چه اعمالی موجب تقویت هوش و حافظه می شوند...؟ چه اعمالی موجب تقوی . خلاقیت، مبانی و موانع نظام آموزشی، تاحدودی ‌نوعی یک شکلی و یکدس . داستانهای آموزنده ی انیمیشن ) - اورجینال قیمت: 125,000 . دانش خلاقیت شناسی تریز (TRIZ) و مهندسی اختراع و نوآوری دکتر سید . درباره علم خلاقیت شناسی Creatology « خلاقیت شناسی » واژه ای است . دنیای آموزش کودکان ( آموزش زبان کودکان . رابطه ورزش و طول عمر در یک تحقیقات گروهی از افراد بالای 50 سال . راه های پایه ای افزایش آی کیو کودک . راه های پایه ای افزایش آی کیو کودک خیلی از والدین برای این که . رشد ذهنی کودکان . رشد ذهنی نوزادان . رشد کنترل ادرار رشد ذهنی نوز . روشهای عملی تقویت ذهن کودکان . روشهای عملی تقویت ذهن کودکان شاید به‌ عنوان‌ والدین‌ کودکان‌ پ . عدم حضور الکترونیکی روی اینترنت عین مرگ است این مقاله را در پاس . عوامل موثر در توانمندی های ذهنی افراد . عوامل موثر در رشد . مدیریت در قرن 21 مدیریت اثربخش منابع، مفهومی است که به گفت? دان . مراحل رشد و نمو . موانع خلاقیت در محیط خانواده 1- تاکید بیش از حد والدین بر هوش و . میوه های افزایش دهنده ی هوش و حافظه . نقش اینترنت در خلق ارزش مقدمه امروزه کاربرد و استفاده از اینترن . نقش بازی در رشد کودکان درباره فواید بازی و نقش آن در پرورش جسم . نقش بینش فرصت آفرینی در دگرگونی مزیت های رقابتی در تعریف مزیت ر . نقش مدیریت درکاهش تعداد حوادث در محیط کار یکی از وظایف مدیران د . نه روش متفاوت افراد موفق چرا شما در رسیدن به برخی از اهدافتان بس .