سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 
خلاقیت، تقویت هوش و حافظه
 
 
دانشمند می تواند هنگامی که از چیزی که نمی داند پرسیده شود، بگوید : «خدا داناتر است» و برای غیر دانشمند این حقّ نیست . [امام صادق علیه السلام] 
»» روشهای تدریس و خلاقیت در آن مقدمه خلاقیت اوج توانایی تفکر بشری

روش‌های تدریس و خلاقیت در آن

مقدمه
خلاقیت اوج توانایی تفکر بشری است که توانسته است انسان را به مرحله پیشرفت و ترقی برساند و او را در حل تمام مسائل و مشکلات زندگی یاری دهد. نمونه های خلاقیت را می توان در نقاشـــــــــی روی دیوار در زمان غارنشینـــان، خلق یک اثر هنری، ماشین‌آلات صنعتی و آشپزی و خیاطی و ... دید .
در حقیقت خلاقیت یک مفهوم انتزاعی و پیچیده‌است. اما ابهام در معنـــی و مفهوم کلمه به معنی پیچیدگی خود جریان خلاقیت نیست، زیرا خلاقیت را می توان به راحتی در زندگی روزانه حس کرد و آن را لمس کرد .
اخیراً محققان و روان شناسان به بعد اجتماعی و محیطی آن توجه کرده اند و معتقدند که خلاقیت را نمی‌توان بدون توجه به ابعاد اجتماعی و محیطی آن بررسی کرد. به نظر استرانبرگ(1989) فرایند خلاقیت در ذهن شخص با متغیرهای اجتماعی رابطه دارد . واقعیت این است که به خلاقیت نمی توان با تمرکز بر یک بعــــد نگریست . ابعاد فردی یا محیطی نمی تواند بیانگر ماهیت خلاقیت باشند.بلکه خلاقیت ازسویی نیز تابع نظام اجتماعی خلاق است. به همین دلیل خلاقیت هرگز نتیجه عمل فرد به تنهایی نیست .
یکی از ابعاد محیطی اجتماعی خلاقیت،مدرسه می‌باشد.تورنس بیان می کند مسئله توسعه خلاقیت در نظام آموزشى رسمى بیشتر از این جهت حائز توجه است که بر اساس پژوهش ها دریافته‌ایم که درابتداابتکار وخلاقیت دراغلب کودکان مشاهده می‌شود ولى منحنى تحول آن در حدود10سالگى افت می کندو سیر نزولی می یابدو نتیجه آن فقدان علاقه به یادگیری وافزایش مشکلات رفتاری و انگیزشی است. به قول تورنس عدم بروز این توانایى عموماً به نامناسب بودن روش‌های تدریس مربوط می‌شود .
در این میان معلمان نقش کلیدی را بر عهـــده دارند معلمان می توانند با استفاده از انواع روشهای خلاق امکان ظهور خلاقیت در کودکان و نوجوانان را فراهم سازند. امــــروزه تمام کودکان دبستانی باید با واقعیت ها و مفاهیم علمی آشنا شوند زیرا زندگی در عصر صنعتی بدون استفاده از یافته‌های علمی تقریباً غیرممکن است .

مدرسه
مدرسه به عنوان یکی از اجزای مهم نظام آموزشی می تواند بر فرایند تفکر و مهارتهای ذهنی و شیوه‌های یادگیری دانش آموزان تأثیر شگرف بگذارد تا به راحتی بتواند در جهت تفکر نو و انتقادی و کشف مجهـــولات پیش برود و راه حل مناسبی برای مشکلات ارائه دهد. بدین ترتیب مدرسه می تواند کانونی جهت یادگیری و پرورش افکار خلاق باشد .
محیط مدرسه از جنبه های مختلفی مانند شرایط فیزیکی(دیوارها،کلاس، ابزار و اشیاء موجود در مدرسه..) و روابط عاطفی میان افراد، نقش مدیر و ناظم بویژه معلم، روابـــط دانش آموزان با معلم، روابط دانش آموزان با یکدیگر، بر انگیزه یادگیری و خلاقیت تاثیر مستقیم دارد. معلم در مدرسه بعنوان یک الگو نقش کلیدی ایفاء می‌کند. در واقع اهمیت او در زندگی کودکان و نوجوانان مستعد و خلاق بیشتر روشن می گردد. شایان ذکر است معلم شکل دهنده جو کلاس است و مهمترین نقش را در پرورش خلاقیت دانش آموزان برعهده دارد و می‌تواند این نقش را از طریق روشهای تدریس در کلاس به انجام رساند .

روشهای تدریس
تدریس, تنها فعالیت معلم در کلاس درس نیست بلـــکه فعالیتی دو جانبه از طرف معلم و دانش آموزان میباشد که در جریان آن, بین دانش آموزان با یکدیگر و معلم تعامل وجود دارد .
روش تدریس را میتوان به دو گروه عمده تقسیم کرد: روشهای تدریس فعال و روشهای تدریس غیر فعال (سنتی ).
در روش تدریس غیر فعــــال، فقط معلم نقش فعالی را در جریان تدریس بعهده دارد و مطالبی را که از قبل تعیین شده است بطور شفاهی در کلاس بیان می کند و دانـــــش آموزان در این میان واکنش چندانی از خود نشان نمی دهند. بعبارت دیگر کودک برای مدرسه است, نه مدرسه برای کودک. تدریس سنتی تنها وظیفه خود را این میداند که حافظه کودک را از معلومات انباشته سازد, آنرا به زیور علم بیاراید و با افکار بزرگ زینت بخشد .
بنابراین خلاقیت فقط جاى اندکى درآموزش سنتى دارد، زیرا در آموزش سنتی کسب مهارت خواندن و نوشتن مهم است و ارائه مفاهیم به صورت شفاهی ازطرف معلم و تکرار و حفظ کردن و پس دادن مطالب توسط شاگردان انجام می شود.بدین ترتیب ذهن شاگردان با جزئیات شتاب زده و نامربوط انباشته می شود و آنها از یادگیری مطالب مهم درسی و قابل فهم محروم می گردند، و تلاشی برای پاسخ های چالش انگیز وجود ندارد.
شیوه های آموزش سنتی دانش آموزان رابا روش های شناختی که مرتبط با دنیای فردا است همراه نمی کند و چنین تدریس نامناسبـــی همراه با عدم طرح موضوعات بحث برانگیز، محیط آموزشی ملالت‌آوری را ایجاد می‌کند.درنتیجه باعث عدم کنجکاوی وسئوال و مشارکت از جانب کودک می شود. برای پر کردن این شکاف و فقدان میتوان با روشهای فعال و پویا مانع از کسب این دیدگاه سطحی نگر شد .
در مقابل روش تدریس سنتی، روشهای دیگری وجود دارد که در آنها بر خلاف روش تدریس غیر فعال، دانش آموزان بیشتر فعالیت دارند و قسمت اعظم کار آموزش و تدریس بعهده دانش آمــوزان می باشد. در واقع یک تعامل دو طرفه بین دانش آموزان و معلم و دانش آموزان با یکدیگر وجود دارد. در این روش پیشنهاد می کنند که از وســـعت برنامه کاسته شود و کیفیت برنامه مورد اهمیت باشد زیرا ثابت شده است معارفی که طی تفحصات و پژوهشهای آزادانه مشخـص بدست می آید بهتر در ذهن باقی می ماند و به شاگرد فرصت می‌دهدبه کسب روشهایی نائل آید که در تمام دورهِ زندگی مورد استفاده قرار ‌گیرد و بطور مداوم دامنه کنجکاوی او را توسعه می‌دهد و دانش آموز یاد می‌گیرد چگونه عقل خود را شخصاً بکار اندازد و بدین‌ترتیب آزادانه مفاهیم و تصورات خود را بنا می‌کند. بنابراین استفاده از روش فعال در ارائه درس نه تنها دانش آموزان را برسر شوق و ذوق آورده وانگیزه یادگیری را درآنان تقویت می کند، بلکه معلم را در تبدیل محیط کلاس به جامعـــه ای کوچک و دلپذیر قادر میسازد. در نتیجه ایجاد و پیشرفت چنین محیطهایی است که حس کنجکاوی دانش آموزان برانگیخته می‌شود .

یکی از راهبردهایی که معلم با روش فعال در هنگام تدریس انجام می دهد، استفاده از تمایلات و کنجکاوی طبیعی کودک در حل مساله و بیان مسائل بصورت حیرت‌آمیز است. این روش یادگیری و روش های علمی دیگر که بر اساس ساختار طبیعی کودک بنا گریده مهارتهای روش تحقیق را به وی می آموزد تا در کودک فهم عمیقی از مهارتها و راهبردهای علمی رشد پیدا کند .
معلمان باید متوجه این نکته باشند یادگیری واقعی صرفاً بخاطر سپردن مطالب نیست،بلکه یادگیری واقعی زمانی اتفاق می افتد که دانش آموز باید در ارتباط موضوع درسی مواد و ابزار قابل لمس داشته باشد و بتواند مطالب را در عمل نیز ببیند و آنها را تجزیه و تحلیل کند. در این صورت کودک مطالب را بهتر فرا می گیرد و انگیزه و کنجکاوی او تحریک می شود .
بنابراین معلم باید برای برانگیختن فعالیتهای مورد نظر خود از رغبت های طبیعی دانش آموزان استفاده کند و آنها را وادار نماید تا از روی رغبت و علاقه فعالیت نمایند و خلاقیت آنها را پرورش و شکوفا سازد .
تحقیقی توسط رمی و پیپر (1974) سولیوان (1974 ) انجام شد، محور آنها مقایسه کلاسهای پویا یا باز با کلاسهای سنتی بوده است . فضای کلاسهای باز یا پویا برای رشد شرایط پژوهش, کنجکاوی, دستکاری، خودفرمانی و یادگیری مناسب بود .
اما کلاس های سنتی در امتحان گرفتن،درجه بندی، تدریس مقتدارنه با سختگیری دنبال می شد و تغییر کمی در برنامه آموزشی خود ایجاد می کردند. همچنین سولیوان (1974) دریافت،بچه هادر کلاس بازدر مقایسه بابچه های کلاس های سنتی نمره معنادار و بهتری در 2 از 4 تست گلیفوردبدست می آورند.
 فراهم آوردن زمینه ها و شرایطی که به تقویت تفکر خلاق درمدارس منجر شود دامنه وسیعی دارد که از تغییردر نگرشهاتا روشهای تدریس امتداد می یابد.در تحقیقی که ارتباط متقابل بین معلم وخود کارآمدی معلمها مورد ارزیابی قرار گرفته است، نشان داده شـــــد نوع نگرش معلم به درس تعیین کننده سطح موفقیت آنان در تدریس آن درس می باشد. علاقه‌مندی و عدم علاقه‌‌مندی آنان به درس تأثیر مستقیم در نحوهُ آموزش آنان دارد و باعث ایجاد رفتارهای خود مدارانه یا شرکت دادن دانش آموزان درامرتدریس،تحقیق و آزمایش است و نتیجه آن رشد یا کاهش خلاقیت در کودکان می‌باشد.
چامبرز (1973) در مطالعه ای از 671 معلم، تأثیرات منفی و مثبت آنها را بر روی خلاقیت دانش‌آموزان مورد بررسی قرار داد. بررسی پاسخ ها نشان می داد:معلمهایی که موجب رشدخلاقیت دردانش آموزان هستنددر مدیریت و هدایت کلاس به روشهای غیر رسمی گرایش دارنــــــد. آنها به دانش آموزان اجازه می دهند موضوعاتی را که می خواهند، انتخاب کنند. پذیرای دیدگاههای غیر معمول آنهاهستند،به خلاقیت پاداش داده،در بیرون از کلاس بادانش آموزان در تعامل هستندو تشویق استقلال دانش آموزان و عملکرد مثبت آنها را بعنوان نقش موثر الگوی خلاقیت می دانند. در مقابل رفتارهای متضاد که باعث کاهش خلاقیت می شود، عبارتند از: دلسرد کردن عقاید دانش آموزان، تأکید بر تکرار یادگیــــــــری، ناامنی، سختگیری و اعمال روشهای سنتی که موجب تقلیل خلاقیت می‌شنود. به طور کلی در مطالعات متعددی که در زمینه کارایی روشهای تدریس فعال صورت گرفته است، مطلوب بودن این روشها را نسبت به روشهای تدریس غیرفعال نشان می دهد. در مطالعه‌ای، کیفیت یادگیـــــــری به روشهای سخنرانی، تمرین و تکرار، پرسش و پاسخ، نمایش.... بررسی شده است. نتیجه نشان داده است که کیفیت یادگیری در روشهایی که همراه با فعالیت بیشتر دانش آموزان باشد، به رشد خلاقیت بیشتری می انجامد .
شایان ذکر است یادگیری فعال در مقایسه با یادگیری نافعال موجب می شود ارتباطهای بیشتری برای یادگیرنده ایجاد شود .
به طور کلی کلاسهای غیر رسمی یا فعال تأثیر بیشتری در رشد خلاقیت می گذارند . اینگونه کلاسها در مقایسه با محیطهای محدود کننده سنتی تسهیل کننده خلاقیت هستند .

نتیجه گیری :
خلاقیت یک توانایی همگانی است که هم ناشی از عوامل مختلف فردی و شخصیتی است و هم عوامل اجتماعی آن مطرح است. هر چند توانایی تفکر خلاق به طور بالقوه و به نحو فطری در انسان به ودیعه نهاده شده است، اما ظهور آن مستلزم پرورش آن است .
یکی از مکانهای پرورش و رشد خلاقیت، مدرسه است. هنگامیکه کودک وارد مدرسه می‌شود، فرایند اجتماعی شدن در محیط آموزشی شروع می‌شود. عوامل بسیار زیادی چون: تکالیف زیاد، تأکید بر حفظ دروس، اجرای برنامه‌های هماهنگ، عدم توجه به تفاوتهای فردی و سرانجام عدم شناخت یا بی توجهی به ویژگیهای کودکان خلاق، سبب می شود که قدرت خلاقیت آنان بتدریج کاهش یابد . اما اگر مدرسه شرایط خود و روشهای تدریس را بر پایه شناخت و پرورش استعدادهای دانش آموزان، نیاز جامعه و نزدیک کردن محیط مدرسه به شرایط و زند گی بیرونی قرار دهد، می تواند در جهت شکوفایی خلاقیت در دانش آموزان گام بردارد .
در تحقیقی که توسط گوگن ( 1983) با استفاده از تست خلاقیت تورنس در نمونه‌ای از 225 کودک در مدرسه انجام شد، مشخص گردید: روشهای فعال بر رشد خلاقیت دانش آموزان بویــــژه دختران بیشتر است در مقابل دانش آموزان به روش سنتی کمترین افزایش خلاقیت را نشان داده‌اند. بعد از یک سال حتی خلاقیت آنان، پایین‌تر از خط پایه نسبت به گروه مقابل (روش فعال) نشان داده شد .
در تحقیقی دیگری که توسط هادون و لیتون (1968) در مقایسه بین دو کلاس پویا و سنتی انجام گرفت، مشخص شد که بچه ها بعد از گذشت 4 سال از کلاس ابتدایی، برتری پایدارتری را در تفکر واگرا نسبت به بچه‌های با کلاسهای سنتی نشان داده بودند .
میلگرام (1990) نیز معتقد است علت شکست مدرسه در رشد خلاقیت تا حد زیادی به تعلیم و تربیت همشکل و یکنواخت مربوط می شود. این در حالی است که هرکدام از بچه ها کاملاً با یکدیگر متفاوتند .
در نتیجه ی چنین مشاهداتی مشخص می شود، اگرمحیط آموزشی بویژه روش های تدریس که مستقیماً مرتبط با تفکر کودک است، مناسب با رشد خلاقیت کودکان نباشد، باعث کاهش خلاقیت می شود. تا جایی که تورنس در اولین یافته هایش بیان می کند، در رشد خلاقیت کودکان افتی در کلاس چهارم وجود دارد که بدلیل وجود شرایط نامساعد مدرسه بویژه روش های تدریس است. همچنین در تحقیقات نشان داده شده است اگر شرایط مناسب تدریس برای کودک در همان کلاس چهارم وجود داشته باشد، این افت با کاهش کمتری روبرو می شود و چه بسا نسبت به دانش آموزان با روش سنتی نیز خلاقیت بیشتری نشان دهند.
 تورنس (1987) در نتایجی از 308 مطالعه انجام شده، نشان می دهد که روش های تدریس مناسب، بر رشد خلاقیت کودکان تأثیر مثبت می گذارد و در 70% موارد با موفقیت همراه است .
به طور کلی روش تدریس مناسب در مدارس نه تنها باعث می شود که خلاقیت کودکان رشد یابد، بلکه دانش آموزان را با دنیای فردا که مسئله و مشکلات بی شماری دارد، آماده ی حل مسئله، خلاقیت و نوآوری می کند .
پس لازم است تا جامعه در آگاه کردن معلمان به انواع روشهای فعال تلاش کند تا معلمان از روشهای مناسب در کلاس خود استفاده کنند، کنجکاوی کودکان را برانگیزند و شرایط مناسب‌تری را برای خلاقیت کودکان ایجاد کنند .
****
منبع : مقاله "    روش‌های تدریس و خلاقیت در آن    "  برگرفته از سایت:thgig3.parsiblog.com



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمود ( پنج شنبه 90/12/25 :: ساعت 11:58 صبح )

»» انگیزه های جالب یک کارآفرینان کار آفرینان از جالب ترین و پیچیده

انگیزه های جالب یک کارآفرینان

کار آفرینان از جالب ترین و پیچیده ترین ساختارهای رفتاری و شخصیتی هستند. بسیاری سازمان ها می کوشند تا آنها را بشناسند و از الگو قراردادن آنها، کارآفرینان جدید را با انرژی و ریسک کمتر بسازند.
شرکت توماس هم از این قاعده مستثنی نیست. در این بررسی های موردی، معمولاً نکات جالبی حاصل می شود، که در قالب مقاله به اطلاع تمام کارشناسان توماس در سراسر جهان (امروز، 60 کشور) می رسد.
نمونه ای که اینجا نقل میکنم، یکی از آنهاست:
یکی از مشاورین توماس برای یک شرکت بسیار موفق تهیه غذا در انگلستان، برای لرلئه گزارشی در مورد وضع سازمان و ... کار تجزیه و تحلیل رفتار سازمانی انجام داد. این بررسی طبق نظر شرکت، برای تمام اعضا و مدیران، از جمله موسسین شرکت هم انجام شد. شرکت مورد بحث، یکی از شرکتهای موفق در امر تهیه غذا است که 3 سال از شروع فعالیت آن میگذرد.
در بررسی ای که به طور ویژه روی پروفایل مدیران موسس سازمان انجام شد، ملاحظه شد که شاخص S مربوط به ثبات و یکنواختی، در این افراد بالاست و به عبارتی اصلی ترین فاکتور جهت دهنده به رفتار سازمانی آنها، همین فاکتور است. این مسئله بسیار عجیب است. چون افرادی که S بالا دارند، افرادی هستند که به حفظ وضع موجود علاقمند هستند، امنیت محیط کار برای آنها خیلی مهم است، با سرعت یکنواخت (تند یا کند، اما یکنواخت) کار میکنند، چندان اهل چالش نیستند، به تغییر چندان تمایل ندارند و .... که این شاخصه ها،‌شاخصه های تیپی برای کارآفرینان نیستند.
در جلسه مصاحبه ای که با این افراد برگزار شد موضوع جالبی کشف شد که خوشبختانه در روند ارائه بازخورد از پروفایل به فرد مورد بررسی آمده و بر آن تاکید شده است. فرآیند بازخورد دهی به فرد مورد بررسی میگوید که باید سابقه شغلی فرد، بررسی شود.
در سابقه شغلی این افراد دیده شد که اینها قبل از آنکه کار خود را شروع کنند، با هم در یک موسسه تهیه غذا، کارمند بوده اند. و در طول 5 سال، به علت وضع اقتصادی، 3 بار مشمول تعدیل شده یا سازمانشان ورشکسته شده است. در این فرآیند آنها که خیلی به امنیت کاری بها میداده اند،‌خیلی دچار مشکل شده و ضربه خورده اند.
آنها تعریف کرده بودند که یک روز بعد از آخرین بار که از کار بی کار شده بودند، با هم فکر کردند، و دیده اند که علیرغم تمام مشکلات، بهترین راهی که میتوانند وضعیت کاری خود را سامان و ثبات دهند، آن است که کسب و کار خود را راه بیاندازند.
چقدر جالب!
یعنی کسی که امنیت کاری برایش مهم است، به علت آنکه در یک کار کارمندی، بارها شکست خورده، به راه حلی متوصل میشود که در نگاه اول شاید نا امن ترین راه بوده، ولی تجربه نشان داده که چون فرد شایستگیهای فنی را داشته، توانسته به امنیت مورد نظرش برسد.
این مثال خیلی مهم است. درسی که از این مثال میتوان گرفت این است که اگر نیازهای رفتاری فرد، درست تشخیص داده شوند، و فرد مشاور بداند که این فرد از چه انگیزه می گیرد و ...، می تواند بر اساس شرایط به او مشورتی سودمند تر بدهد، مشاور نباید در قالب چارچوبها بماند و فکر کند که مثلاً هیچ فردی با پروفایل High S نمیتواند مالک و صاحب یک کسب و کار موفق باشد. او میتواند. و اگر توصیه ها و راهنمائیها و آموزشهای لازم را ببیند، چون فردی تحلیلگر هم هست، میتواند حتی از دیگران موفق تر هم باشد.
****
منبع : مقاله "  انگیزه های جالب یک کارآفرینان"   برگرفته از  وبلاگ :http://thomasint.blogfa.com



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمود ( پنج شنبه 90/12/25 :: ساعت 11:51 صبح )

»» فکر خلاق چیست؟ هنر شکستن عادتها، روزمرگی ها و الگوهای موجود را

فکر خلاق چیست؟

هنر شکستن عادتها، روزمرگی ها و الگوهای موجود را تفکر خلاق می گویند.
برای ایجاد الگوهای فکری جدیدی که ما را از الگوهای فکری رایج و سنتی فراتر ببرد نیاز داریم اتاق امکان پذیریهای ذهنمان را توسعه دهیم در اتاق امکان پذیریها همه چیز امکان پذیر است و همانگونه که آنتونی رابینز می گوید فقط غیرممکن غیرممکن است.
من در کلاسهایم از فراگیران می پرسم آیا می توانید تصور کنید که ممکن است روزی، ثروتمندترین فرد دنیا شوید؟ بیش از 99 درصد آنها می گویند نه ممکن نیست. بعد من از آنها می پرسم آیا اگر چنین تصور و تخیلی را به ذهنتان راه دهید باید مالیات یا هزینه ای بپردازید؟ باز هم نه. با این تصور که ممکن است روزی پولدارترین آدم دنیا شویم شروع می کنیم اتاق امکان پذیریهای ذهنمان را ساختن و توسعه دادن. در این اتاق، باورهایی را توسعه می دهیم که به نظر غیرممکن می آیند مثلا اینکه در آینده، بشر برای رفتن از قاره آسیا به قاره آمریکا به شکل انرژی کد میشود و در عرض چند دقیقه از قاره ای به قاره ای دیگر می رود.
بهترین راه برای کمک به باورپذیر کردن این پدیده های عجیب و غریب این است که در غالب طنز به آنها بنگریم بنابراین نیاز داریم اتاق طنز پردازی را نیز در ذهنمان توسعه دهیم چرا که از دریچه طنز به برخی مسایل نگریستن، اهرمی است برای تبدیل غیرممکن به ممکن. برای اینکه ذهنمان را با چنین مفاهیم جدید غیرقابل باوری بیشتر آشنا کنیم شروع می کنیم قانونهای جدید وضع کردن .
تفکر خلاق، یک شیوه نگرش متفاوت نسبت به دنیا است دیدن دنیا از دریچه ای که هیچ فرد دیگری تا به حال از آن دریچه به دنیا ننگریسته است برای داشتن چنین نگرشی باید قوه تخیلمان را پرورش دهیم به اندازه کافی انگیزه و امید داشته باشیم .
جمله زیبایی از فیلم پروانه آبی در این زمینه می گوید تنها راه به وقوع پیوستن یک معجزه برای شما، باور کردن آن است. نویسنده معروف آقای وین دایر کتابی به چاپ رسانده است به نام ‘باور کنید تا ببینید’. یک مادر سلامت فرزندش را باور کرد و توانست آن را ببیند. عبارت روغن لورنزو تا بحال به گوشتان خورده است؟ این داستان حکایتی است باور نکردنی اما واقعی از انگیزه و امید یک مادر است که جرج میلر در سال 1992 بر اساس آن فیلمی به همین نام ساخت این ماجرا داستان پسر بچه باهوشی است که در پنج سالگی به بیماری آدرنو لوکو دیستروفی مبتلا شد که لاعلاج بود و در طی دو سال به مرگ منجر می شد اما مادر لورنزو، ساعت‌ها خودش را در کتابخانه‌ها حبس می‌کرد و در نهایت موفق شد راه درمان پسرش را پیدا کند عشق و امید از تخصص جلوتر است مادر لورنزو راه درمان یک بیماری پیچیده عصبی را پیدا کرد که تا آن زمان پژوهشگران و متخصصان قادر به درمانش نشده بودند.
تفکر خلاق در بازاریابی از اهرم هایی است که کمک می کند چنان پدیده های نادری در دنیای تجارت به وقوع بپیوندد که سرعت رشد تجاری فرد یا سازمان را به شکل نمایی افزایش میدهد مثلا پدیده فون روستروف که می گوید متمایز باشید به بازاریابان بسیاری کمک کرده است تا در حرفه خود سرآمد باشند یکی از بازاریابان غول کامپیوتری آی بی ام از این قانون استفاده کرد و در جایگاه یکی از موفق ترین بازاریابان این کمپانی قرار گرفت او با پوشیدن کت و شلوار آبی، کراوات آبی و استفاده از خودکار و کیف آبی از این تعبیر که یکی از معانی آی بی ام ‘ آبی ‘ است استفاده کرد او حتی ماشینی به رنگ آبی برای خود خرید و به فردی بسیار متمایز و البته موفق تبدیل شد به گونه ای که به او مستر آبی می گفتند.
تفکر خلاق در دنیای تجارت، گاهی اوقات به شکل متمایز بودن و گاهی اوقات نیز با ایده های ساده ای که به دلیل سادگیشان جذابیت ایجاد کرده اند خود را نشان می دهند مثلا آقایان سید حمید و سید محمد مطهر با شعار ‘ چاپ طرح ارسالی شما روی تی شرت با قیمت 18 هزار تومان ‘ شرکت Q – T SHIRT را ایجاد کرده اند آنان حتی با ایجاد جذابیت ‘پرداخت حق طراحی به طرحهای ارسال شده’ که به مشتری تعلق می گیرد نیز آمار جذب مشتری را بالا برده اند.
برای کار آفرینی و خلاقیت نیازی به تحصیلات دانشگاهی نیست 50 درصد کار آفرینان تحصیلات دانشگاهی نداشته‌اند. من باز هم به شما پیشنهاد می کنم برای موفق و خلاق بودن در دنیای تجارت، قانونهای جدید وضع کنید و خودتان اولین کسانی باشید که از این قوانین پیروی می کنید. به خاطر داشته باشید برای خلاقیت هیچ حد و مرزی وجود ندارد به یاد داشته باشید.
آقای وارنر که مالک یکی از بزرگترین کمپانی های فیلمسازی هالیود می باشد در آغاز صنعت فیلمسازی که فیلمها بیصدا بودند گفته بود کدام دیوانه ای میخواهد صدای هنرپیشه ها را بشنود. مثال دیگری از این دست بیل گیتس است که زمانی گفته بود 64 مگا بایت حافظه جانبی برای کامپیوترها کافی است در حالیکه امروزه کامپیوترها بطور متداول 4 گیگا بایت حافظه جانبی دارند. هیچ حد و مرزی برای تفکر خلاق وجود ندارد حتی ذهنیت و پنداشته های پیشروان نیز قادر نیست حد و مرز تفکر خلاق را مشخص کند پس شجاع باشید و فراتر از همه واقعیت ها بیندیشید.
****
منبع : مقاله "   فکر خلاق چیست؟     "  تهیه کننده : شهلا شریفی -انتشار :مدیر سبز-برگرفته از سایت http://www.novin54.com



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمود ( پنج شنبه 90/12/25 :: ساعت 11:42 صبح )

»» مهارت گوشدادن، پایه ارتباط مؤثر با دیگران است. دانشمندان علوم ا

 مهارت گوش‌دادن، پایه ارتباط مؤثر با دیگران است.

دانشمندان علوم ارتباطات معتقدند مهارت گوش‌دادن، پایه ارتباط مؤثر با دیگران است.
نشسته‌اید رو‌به‌روی دوست صمیمی‌تان، دارید خاطرات یک‌سال پیش را با هم مرور می‌کنید؛ خاطرات روزهایی که داشتید زیر فشار‌های خانوادگی و درسی، له می‌شدید. دارید همه موضوع‌هایی که آن موقع در موردش حرف می‌زدید و درد دل می‌کردید را یکی یکی به ذهن می‌آورید. هیجان آن روزهای تلخ در ذهنتان تازه می‌شود. همین‌طور که دارید حرف می‌زنید، یکدفعه متوجه می‌شوید که دوست شما چند تا از مهم‌ترین چیزهایی که آن روزها برایتان اتفاق افتاده را به یاد ندارد.
مطمئن‌اید که در مورد آن موضوع‌ها برایش خیلی حرف زده‌اید. اولین چیزی که به ذهنتان می‌رسد چیست؛ اینکه دوست شما حرف‌هایتان را گوش نداده است؟ چه حسی به شما دست می‌دهد؟ حالا جایتان را با هم عوض کنید. می‌خواهید بدانید چطور می‌توانید فعالانه‌تر به حرف‌های دوستتان گوش دهید؟
«گوش‌دادن با شنیدن فرق می‌کند.» این اولین جمله‌ای است که استادان رشته‌های روان‌شناسی، مشاوره و البته خبرنگاری در درس‌های فنون مصاحبه می‌گویند. آنها نگران این هستند که دانشجویان‌شان در آینده به حرف‌های مراجعان یا مصاحبه‌شوندگان‌شان خوب گوش ندهند و خوب گوش‌ندادن برای این شغل‌ها یعنی فاجعه. اما اگر کمی لنز دوربین‌مان را باز‌تر کنیم، می‌بینیم که در همه رابطه‌هایی که بین 2 نفر جریان دارد، خوب گوش ندادن می‌تواند رابطه را به تباهی بکشاند.
حالا این جمله اول مطلب یعنی چه؟ چه فرقی هست بین گوش‌دادن و شنیدن؟ بهترین جواب، شاید یک عبارت مشهور است که بارها در ادبیات کلاسیک خودمان تکرار شده است؛ «گوش جان». وقتی کسی با «گوش جان» به حرف‌های شما توجه می‌کند، دقیقا دارد ایده آل متخصصان علوم ارتباطات را اجرا می‌کند؛ یعنی فعالانه دارد به اطلاعات کلامی شما گوش می‌دهد. اما اگر بخواهیم تریپ علما را بگیریم و فرق‌های گوش‌دادن و شنیدن را بگوییم کار کمی مشکل می‌شود. در ساده‌ترین حالت می‌شود گفت شنیدن یک فرایند جسمی و مکانیکی و گوش‌دادن یک فرایند ذهنی است.
به بیان پیچیده‌تر (!)، شما می‌توانید از انتشار امواج صوتی توسط دستگاه کلامی گوینده تا درک آن کلام توسط شنونده، مراحلی را در نظر بگیرید. در شنیدن، این مرحله تا برخورد امواج صوتی به گوش گیرنده پیش می‌رود و متوقف می‌شود؛ مثلا شما در پیاده‌روی شلوغی راه می‌روید و همهمه آدم‌های دور و بر را می‌شنوید؛ اما فقط می‌شنوید و نمی‌فهمید که چه چیزی می‌گویند.
وقتی که شما حرف کسی را گوش می‌دهید، مراحلی که گفتیم تا آخر اجرا می‌شوند؛ یعنی امواج صوتی احساس شده به وسیله گوش، توسط مغز پردازش می‌شوند و می‌توانید معنای حرف‌های طرف را بفهمید، آنها را تفسیر کنید، ارزش گفته‌هایش را زیر و بالا کنید، آنها را یک جای مغزتان save کنید و در نهایت پاسخی به حرف‌هایش بدهید.

مهارت گوش‌دادن به چه دردی می‌خورد؟
خب، به درد زندگی‌کردن. شما در هر جایی از زندگی‌تان که بخواهید با یک نفر رابطه داشته باشید، باید بتوانید حرف‌هایش را به خوبی گوش دهید. گوش‌دادن عمیق و همراه با همدلی به حرف‌های دوست صمیمی یا همسر، گوش‌دادن دقیق به حرف‌های استاد یا معلم، گوش‌دادن همراه با ارزیابی به حرف‌های کارکنان یک سازمان در صورتی که مدیر جایی باشید، نمونه‌هایی از کنش‌های ارتباطی هستند.
اما اگر بخواهیم خیلی کلی‌تر و بدون توجه به موقعیت‌های خاص بگوییم گوش‌دادن چه فایده‌ای دارد، گفتن یک جمله کافی است؛ گوش‌دادن خوب به معنی توجه به دیگران است. تصور کنید رابطه‌ای که در آن طرف مقابل احساس کند که شما به او توجه داشته‌اید، چقدر می‌تواند لذت‌بخش باشد. وقتی شما با خوب گوش‌دادن به حرف‌های طرف مقابلتان توجه می‌کنید، قبل از هر چیز به خودتان کمک می‌کنید تا برداشت کاملی از حرف‌های او داشته باشید. در مقابل، طرفتان متوجه می‌شود که شما به حرف‌هایش علاقه دارید و نگران او هستید. این قضیه به نوبه خودش باعث می‌شود که طرف مقابلتان تشویق شود در مورد خودش با صراحت و آزادی بیشتری حرف بزند. هرچه که یک نفر راز‌هایش را راحت‌تر بیان کند، رابطه هم صمیمانه‌تر می‌شود؛ پس در نهایت، گوش‌دادن خوب موجب صمیمیت بیشتر می‌شود و این دور مثبت همچنان ادامه پیدا می‌کند.

حالا قضیه را بر عکس کنیم؛ تصور کنید که رئیس شما، استاد شما، همسر شما یا حتی زیردست شما متوجه شده باشد که شما قسمتی از حرف‌هایش را گوش نداده‌اید؛ شما موقعیت‌های شغلی فراوانی را از دست می‌دهید، همسرتان از دست شما عصبانی می‌شود، جر و بحث‌های بی‌دلیلی به خاطر دفاع شما از خودتان راه می‌افتد و خلاصه اینکه مشکلات خفنی به خاطر نداشتن مهارت گوش‌دادن برایتان پیش می‌آید.
احتمالا در ذهن شما هم خاطراتی از این گوش‌ندادن‌ها و لو رفتن‌ها زنده شده است. در واقع همان‌طور که در شماره‌های قبل هم توضیح دادیم، ما می‌توانیم فرایندهای ذهنی مثل گوش‌دادن را مدیریت کنیم؛ یعنی خود ما هم می‌دانیم که چه موقع داریم به حرف یک نفر، درست و حسابی گوش می‌دهیم و کی حواسمان در هپروت است؛ دقیقا مثل موقعی که یک کتاب دستمان گرفته‌ایم و می‌خواهیم بخوانیم‌اش اما گاهی فقط کلمات را می‌بینیم؛ منتها فرق گوش‌دادن و خواندن این است که کتاب بی‌زبان وقتی می‌فهمد ما درست نمی‌خوانیم‌اش کاری از دستش بر نمی‌آید ولی در گوش‌دادن، ما معمولا با یک آدم سر و کار داریم و یک رابطه زنده و معلوم است که به طرف مقابلمان برمی‌خورد اگر بفهمد به او گوش نمی‌دهیم.
گوش‌دادن همزمان به 2 منبع صوتی،  حتما شما هم مجری‌های مسابقات زنده تلفنی تلویزیون را دیده‌اید که وقتی دارند به پیام‌های اتاق فرمان گوش می‌دهند، به طرز تابلویی حرف‌های کسی که پشت تلفن است را متوجه نمی‌شوند. دل‌مشغولی‌ها و درگیری‌های ذهنی هم می‌تواند جلوی خوب گوش‌کردن را بگیرد. وقتی ذهن ما خیلی مشغول است، در واقع بیشتر داریم به صدای ذهن خودمان گوش می‌دهیم تا صدای طرف مقابل.

گوش‌دادن فعال یا منفعل؟
بعضی وقت‌ها ما داریم با جان و دل به حرف‌های طرفمان گوش می‌دهیم اما کار خاصی انجام نمی‌دهیم که این گوش‌دادن را به طرف مقابل نشان دهیم؛ سرمان را پایین انداخته‌ایم و گوش‌هایمان را تیز کرده‌ایم و گوش می‌دهیم و درک می‌کنیم. در این نوع از گوش‌دادن با اینکه شما اخلاقا دارید گوش می‌دهید اما به طرف مقابل‌تان حس خوبی را منتقل نمی‌کنید. شما او را در یک موقعیت مبهم قرار داده‌اید که نه می‌تواند متهمتان کند که به حرف‌هایش گوش نمی‌دهید و نه نشانه‌هایی از گوش‌دادن می‌بیند.
در این حالت به جای اینکه ذهن طرفتان درگیر حرف‌های خودش و ادامه‌دادن آنها شود، درگیر این ابهام لعنتی می‌شود و معمولا ترجیح می‌دهد که حرف‌هایش را زودتر تمام کند یا اینکه احتمالا از شما بپرسد که آیا به حرف‌هایش گوش می‌دهید یا نه. این حرف شما که «گوشم پیش شماست» هم معمولا دردی را دوا نمی‌کند و بیشتر اعصاب طرف را به هم می‌ریزد. روان‌شناسان به این نوع گوش‌دادن تقریبا بی‌فایده می‌گویند «گوش‌دادن منفعل».
در مقابل در گوش‌دادن فعال، علاوه بر اینکه ما دل و جانمان را به خدمت گوش‌دادن گرفته‌ایم، طوری رفتار می‌کنیم که این گوش‌دادن به طرفمان منتقل شود. از سر تکان دادن‌های معروف خبرنگاران گرفته تا برگرداندن خلاصه‌ای از حرف‌های طرف به خودش، می‌تواند نشانه گوش‌دادن ما باشد.
فقط یادتان باشد که نه خودتان را گول بزنید و نه طرفتان را. اینکه شما بدون گوش‌دادن به حرف‌های طرف، فقط سرتان را تکان دهید یا لبخند بزنید، بالاخره شما را لو می‌دهد. طرف خنگ که نیست، بالاخره یک جایی متوجه می‌شود که حرف‌های دردناکش با لبخند شما نمی‌خواند یا اینکه تکان‌دادن سرتان وقتی که حرف‌های طرف تمام شده، بی‌معنی است.

راه‌هایی برای تقویت مهارت گوش‌دادن
راستش را بخواهید، قبل از هر چیز باید گفت که خوب گوش‌دادن بیشتر از هر چیز به منش و شخصیت آدم‌ها بستگی دارد. خیلی از ما بدون اینکه کوچک‌ترین چیزی در مورد مهارت‌های ارتباط مؤثر در کتاب‌های بازاری موفقیت خوانده باشیم، در بین دوستانمان به عنوان سنگ صبور مشهوریم. سنگ‌صبور بودن بیشتر از هر چیز به خاطر این حفظ شده است که ما به خوبی به حرف‌های طرفمان گوش داده‌ایم و با ذات انسانی‌مان توانسته‌ایم آنها را منتقل کنیم. نوشتن این راه‌ها، بیش از هر چیز، کمک به منظم‌کردن این توانایی‌های ذاتی این‌گونه آدم هاست و کمتر از همه، به درد آدم‌هایی می‌خورد که شخصیت شنونده‌ای ندارند و مدام می‌خواهند آدم‌های دیگر حرف هایشان را بشنوند:
1. وقتی که اصلا حسش را ندارید گوش ندهید
خب بنده خدا، چرا تعارف می‌کنی؟ وقتی ذهن خودت درگیر یک مسئله شخصی است، چرا وقتی دوست‌ات زنگ می‌زند و می‌خواهد درد دل‌های بدون فوریتش را بگوید، قبول می‌کنی؟ تاکید می‌کنم اگر فوریتی برای شنیدن این حرف‌ها وجود ندارد، خیلی ساده است که گوش‌دادن خوب به آنها را به چند ساعت بعد یا یک روز بعد منتقل کنید.
2 . به زبان بدن طرفتان توجه کنید
همه چیز را که آدم‌ها توی کلامشان نمی‌گویند؛ شما وقتی که می‌بینید یک نفر دستش را مشت کرده و دارد با ناخن‌هایش پدر پوست دستش را در می‌آورد، دیگر نیازی نیست که بشنوید «من خشمگینم». تابلو است آدمی که مدام پاهایش را تکان می‌دهد، تپق می‌زند و کف دستش عرق کرده اضطراب دارد و چفت‌کردن دهان شاید نشان طفره رفتن از زدن بقیه حرف‌ها باشد. خانم‌ها معمولا بهتر این علامت‌ها را می‌گیرند. به هر حال برای گوش‌دادن بهتر، باید به این علامت‌ها توجه کنید و مستلزم این است که شما موقع شنیدن به طرف نگاه کنید.
3.در مورد گفته‌های طرف مقابلتان حرف بزنید نه درباره خودتان.
حتما شما هم تجربه داشته‌اید که تا کسی حرفی می‌زند تجربه‌های مشابه او یا فرق‌های خودمان با او به ذهنمان می‌آید. این تا حدی طبیعی است؛ بالاخره آدم است و خودخواهی‌هایش! اما مهم این است که آن فکر‌ها را به زبان نیاوریم. وقتی که هدف گوش‌دادن به طرف است، باید کاری کنیم که او به حرف‌هایش ادامه دهد نه اینکه با گفتن تجربه‌های مشابه‌مان، جریان حرف‌هایش را قطع کنیم.
4.با کلامتان به طرف بفهمانید دارید توجه می‌کنید
بعد از هر چند جمله، یک جوری به طرفتان بفهمانید که دارید به حرف‌هایش گوش می‌دهید. مثلا می‌توانید نظر خودتان را در مورد تاثیری که این گفته‌ها می‌توانند بر هیجان طرف داشته باشند بگویید. مثلا «این اتفاق‌هایی که می‌گویی، باید غمگین‌ات کرده باشند» یا اینکه «خیلی سخته نه؟» یا اینکه بعد از شنیدن چند موضوع مختلف، خلاصه‌ای از حرف‌های طرف را به خودش بر گردانید؛ مثلا بگویید «خب، این‌جور که من فهمیدم تو این مشکلات‌رو داری».
سؤال‌کردن برای اینکه طرف حرف‌هایش را دقیق‌تر یا با تفصیل بیشتری بگوید هم حکایت از گوش‌دادن ما دارد. غیر از اینها، کلیشه‌های «خب، خب» و «بعد چی شد» هم هستند که خودتان می‌دانید که تکرار بیش از حدشان چقدر لوس و دردآور است. یادتان باشد گفتن یک «خب» همراه با یک خنده کوچولو در موقع شنیدن یک مطلب با مزه، به هزار «بعد چی شد» بدون احساس می‌ارزد.
5.با بدنتان به طرف بفهمانید دارید به حرف‌هایش گوش می‌دهید
این یکی را دیگر همه بلدند. سری که هر از گاهی به طرف پایین حرکت می‌کند، بدنی که به جلو مایل شده (به خاطر اینکه نزدیک‌ترشدن گوش به گوینده، استعاره از بیشتر گوش‌دادن است) و چشمی که فعالانه به چشم گوینده خیره شده است، همه نشانه‌های بدنی توجه‌کردن هستند. البته در مورد چشم هم باید حواستان به سطح فرهنگی و عقاید مذهبی جنس مخالف‌تان باشد. یادتان باشد که همه این علائم بدنی بدون گوش‌دادن هم می‌توانند آشکار شوند و برعکس. به قول سعدی؛ «دل و جانم به تو مشغول و نظر در چپ و راست/ تا نفهمند رقیبان که تو منظور منی!».
6.با گفت‌وگوهای درونی، ذهنتان را مدیریت کنید
خودتان بهتر می‌دانید که وسط حرف‌های دیگران ما با خودمان حرف می‌زنیم؛ مونولوگ‌های درونی‌ای مثل اینکه «منظورش چیست؟»، «الان می‌خواهد چه حرف‌هایی بزند؟» و... می‌توانید با این مونولوگ‌ها فرایند حرف‌های طرف مقابلتان را بهتر تحلیل کنید. فقط یادتان باشد که سرعت زیادتر تفکر نسبت به تکلم است که چنین اجازه‌ای به شما می‌دهد. آن‌قدر غرق حرف‌های ذهن خودتان نشوید که از شنیدن حرف‌های طرف مقابلتان عقب بمانید.
****
منبع : مقاله "  مهارت گوش‌دادن، پایه ارتباط مؤثر با دیگران است. "-برگرفته از سایت  http://hamshahrionline.ir



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمود ( پنج شنبه 90/12/25 :: ساعت 11:31 صبح )

»» 40 نکته در باب افزایش انگیزه دانشآموزان انگیزه، حالات درونی فرد

40 نکته در باب افزایش انگیزه دانش‌آموزان

انگیزه، حالات درونی فرد است که موجب تداوم رفتارش تا رسیدن به هدف می‌شود. انگیزه ارتباط مستقیم و مثبت با پیشرفت تحصیلی دارد.
به همین علت علاوه بر آنکه انگیزه وسیله‌ای برای پیشرفت تحصیلی در نظر گرفته می‌‌شود، گاهی از آن به عنوان هدف نیز نام برده می‌شود، زیرا با افزایش انگیزه، پیشرفت تحصیلی نیز پدید می‌آید.
از آنجا که هوش و استعداد تحصیلی به‌عنوان دو عامل اساسی در پیشرفت تحصیلی، کمتر تحت تأثیر معلم یا مربی واقع می‌شود، سعی بر آن است که با افزایش انگیزه دانش‌آموزان حداکثر بهره‌وری از هوش صورت گیرد. زیرا در حالت مساوی برابری هوش و استعداد تحصیلی افراد، مشاهده شده است که پیشرفت تحصیلی افراد با انگیزه چشمگیرتر بوده است. با وجود آنکه معلمان در تغییر هوش و استعداد تحصیلی نقش چندانی ندارند، ولی می‌توانند در بالا بردن انگیزه دانش‌‌آموزان مفید واقع شوند.
انگیزه به دو نوع درونی و بیرونی قابل تقسیم است. از انگیزه بیرونی می‌توان به تقویت‌کننده‌هایی چون پول، تائید، محبت، احترام، نمره و از تقویت‌کننده‌های درونی می‌توان به رضایت خاطر و احساس خوب از یادگیری اشاره کرد.
آنچه که بیشتر موجب رفتار خود‌جوش می‌شود، انگیزه درونی است. هدف عمده فعالیت‌های پرورشی معلم یا مربی این است که دانش‌آموز به تدریج از انگیزه‌های بیرونی به سمت انگیزه‌های درونی هدایت شود.
تفاوت اساسی افراد دارای انگیزه درونی با افراد دارای انگیزه بیرونی این است که افراد با انگیزه درونی احساس کفایت بیشتری در خود دارند و کمتر به دیگران اجازه می‌دهند که محرک رفتارشان شوند. این گروه از دانش‌آموزان، خود تعیین کننده رفتارها هستند و به خاطر کفایتی که در خود احساس می‌کنند، باور دارند که می‌توانند با رفتارشان بر محیط خود تأثیر بگذارند.
این گروه از دانش آموزان با انگیزه درون‌گرا، تصورشان این است که موفقیت و عدم موفقیت در تحصیل به خاطر نحوه رفتار صحیح یا غلط خودشان است.
اما برخلاف آنها، دانش‌آموزان باانگیزه برون‌گرا، احساس بی‌کفایتی یا کفایت کم داشته و همواره تصور می‌کنند که موفقیت آنها تحت تأثیر عوامل محیطی نظیر:
معلم و سوالات سخت است. این گروه از دانش‌آموزان حتی اگر درس بخوانند، باز هم موفقیت چندانی نخواهند داشت. چرا که اندک تلاش آنها به خاطر همان انگیزه‌های بیرونی، همچون فرار از تنبیه یا کسب خواست معلم است. اینان در صورت کسب موفقیت اندک هم آن را به شانس و تصادف نسبت می‌دهند و نه به تلاش و استعداد خود.
این دانش‌آموزان حتی اگر نیم‌نگاهی به موفقیت داشته باشند، آنقدر آن را صعب‌الوصول می‌دانند که دست به عمل نمی‌زنند، در نتیجه هرگز طعم موفقیت را نخواهند چشید.
در حقیقت گام اول در برخورد با این افراد چشاندن طعم موفقیت به آنها و درهم شکستن تصور منفی آنها در مورد دستیابی به موفقیت است. در این صورت است که «موفقیت»، «موفقیت» می‌آورد.
از آنجایی که انسان آمادگی دارد تا فعالیت‌ها و تصوراتش را تعمیم دهد، موفقیت در یک درس منجر به موفقیت در دروس دیگر می‌شود و این موضوع در مورد دروس اصلی هر رشته مهم‌تر است.
درواقع، ضعف درسی در این دروس منجر به بی‌علاقگی به تحصیل و گاهی حتی ترک تحصیل می‌شود و البته عکس آن هم صادق است. به همین علت به معلمان دروس اصلی هر رشته توصیه می‌شود، شرایط آموزشی و امتحانی را مطلوب نمایند و با ارزشیابی‌های مناسب فضای کلاس را لذت‌بخش کنند.
به طورکلی به‌منظور افزایش انگیزه دانش‌آموزان و سوق دادن آنها به سمت درونی شدن انگیزه‌ها راهکارهای زیر توصیه می‌شود:
1 - سعی کنیم اولویت تجربه‌های دانش‌آموزان برای آنها جالب باشد، احساس موفقیت اولیه اعتماد به نفس آنها را افزایش می‌دهد. این موضوع در مسابقات ورزشی نیز مشهود است.
2 - برای موفقیت دانش‌آموزان پاداش در نظر بگیریم. منتظر نباشیم تا افت تحصیلی اتفاق افتد و سپس موفقیت را تحسین کنیم.
3 - با احترام گذاشتن به تفاوت‌های فردی دانش‌آموزان، هرگز آنها را با یکدیگر مقایسه نکنیم.
4 - دانش‌آموزان را در کلاس کمتر درگیر مسائل عاطفی منفی نمائیم و نسبت به حساسیت‌های عاطفی آنان آشنا و در کاهش آن کوشا باشیم. سخت‌گیری و انضباط شدید، تبعیض، بیان قضاوت‌های منفی و خبرهای ناخوشایند از جمله عواملی است که موجب درگیری ذهنی و کاهش علاقه به یادگیری می‌شود
5 - بلافاصله پس از آزمون یا پرسش کلاسی، دانش‌آموزان را از نتیجه کار آگاه کنید.
6 - برای اینکه دانش‌آموز بداند، در طول تدریس به‌دنبال آموختن به چیزی باشد، بیان اهداف آموزشی مورد انتظار از او را در ابتدای درس فراموش نکنیم.
7 - چگونگی یادگیری و نحوه انجام کار برای دانش‌آموز مشخص شود.
8 - به‌منظور افزایش حس کفایت در دانش‌آموز از او بخواهیم مطالب یاد گرفته شده را به دوستان یا کلاس آموزش دهد.
9 - در مورد مشکلات درسی دانش‌آموز و ریشه‌یابی آن، با او تبادل نظر و گفت‌وگو کنیم.
10 - تشویق کلامی در کلاس، به صورت انفرادی بسیار حائز اهمیت است.
11 - مطالب درسی را به ترتیب از ساده به دشوار مطرح کنیم.
12 - از بروز رقابت ناسالم در بین دانش‌آموزان پیشگیری شود.
13 - در فرآیند آموزش متکلم وحده نباشیم و یادگیرندگان را در یادگیری مشارکت دهیم.
14 - علاقه به دانش‌آموزان و تعلق خاطر و اهمیت دادن به یکایک آنها، سطح انگیزه‌ها را افزایش می‌دهد.
5 - آموزش را با «تهدید» پیش نبریم.
16 - برای دانش‌آموزان با انگیزه، خوراک علمی کافی داشته باشیم.
17 - با محول کردن مسئولیت به دانش‌آموزان کم توجه، آنان را به رفتارهای مثبت هدایت و علل کم‌توجهی در آنها را بررسی کنید.
18 - شیوه‌های تدریس را از سنتی به شیوه‌های روز تغییر داده و با استفاده از تکنولوژی آموزشی، حواس پنجگانه دانش‌آموزان را به کار گیریم.
19 - میان درس کلاس و مسائل زندگی که به وسیله همان درس قابل حل است، ارتباط برقرار کنیم.
20 - تدریس را با طرح مطالب و پرسش‌های جالب توجه آغاز کرده و با تحریک حس کنجکاوی، دانش‌آموزان را برانگیخته‌تر سازیم.
21 - به وضعیت جسمانی دانش‌آموزان توجه کرده و علل جسمی بی‌توجهی و کاهش انگیزه آنان را بیابیم.
22 - محیط کلاس را با طراحی زیبا و مناسب، جذاب سازیم تا مانع بروز کسالت روحی شویم.
23 - با فرهنگ و تاریخچه زندگی افراد مدرسه یا محله‌ای که در آن تدریس می‌کنیم، آشنا شده و در طول تدریس از مثال‌های آشنا استفاده کنیم.
24 - به منظور اطلاع از نتیجه فعالیت درسی دانش‌آموزان و ارائه بازخورد به موقع و مناسب، تکالیف آنان را بلافاصله در جلسه بعدی ملاحظه و با رفع اشکالات، جنبه‌های مثبت را تشویق کنید.
25 - در گرفتن آزمون و امتحان به قول خود عمل کنیم.
26 - زمان یادگیری باید در حد توان دانش‌آموز باشد. برای تجدید قوا و انگیزه در میان کلاس از وقت تفریح و استراحت غافل نشویم.
27 - دانش‌آموز را از میزان پیشرفت خود آگاه سازیم تا بداند برای رسیدن به هدف چه گام‌های دیگری بردارد.
28 - به لحاظ اخلاقی و ایجاد انگیزه، همیشه خوش‌اخلاق و خوش‌رو باشیم.
29 - به منظور افزایش حس کفایت و مشارکت در ارائه دروس از نظرات دانش‌آموزان استفاده کنیم.
30 - مطمئن باشیم که توجه دانش‌آموزان برای شروع تدریس آماده است.
31 - تمام مطالب دشوار را یکجا و در یک جلسه آموزش ندهیم.
32 - به خاطر داشته باشیم، توجه افراطی به دانش‌آموزان (قوی یا ضعیف) موجب متشنج شدن فضای کلاس می‌شود.
33 - دانش‌آموزان را به گروه‌های «خوب»، «بد» و «ضعیف» تقسیم‌بندی نکنیم.
34 - از ورود به موضوعات حاشیه‌ای که منجر به انحراف توجه کلاس می‌شود، بپرهیزیم.
35 - با ایجاد جلسات بحث و تحلیل به دانش آموزان فرصت تفکر و اظهار نظر بدهیم.
36 - هرگز دانش‌آموزان را مجبور به انجام فعالیت‌های تحقیرکننده نظیر «جریمه» نکنیم.
37 - به افراد درون‌گرا، کمرو، مضطرب که تمایلی به ابراز وجود ندارند، توجه کرده و با تقویت رفتارهای مثبت، آنها را به مشارکت در بحث‌های کلاسی و کارهای گروهی تشویق کنیم.
38 - در روش‌های تدریس، کنفرانس و سمینار را مد نظر قرار دهیم.
39 - تأکید بر نمره، اضطراب دانش‌آموزان را افزایش می‌دهد و مانع از توجه کامل به موضوع درس می‌شود. این دانش‌آموزان با وجود تلاش زیاد از نمرات پایینی برخوردارند و به تدریج رابطه میان تلاش و نتیجه را نادیده می گیرند که در نهایت منجر به از دست رفتن انگیزه خواهد شد
40 - گاهی از تجربه‌های دوران تحصیل و شکست‌ها و موفقیت‌های خود برای دانش‌آموزان صحبت کنید.
***
منبع : مقاله " 40 نکته در باب افزایش انگیزه دانش‌آموزان  " تهیه کننده :  حمیده عبادتی-برگرفته از سایت http://hamshahrionline.ir



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمود ( پنج شنبه 90/12/25 :: ساعت 11:26 صبح )

   1   2   3   4      >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

چگونه ضریب هوشی کودکم را افزایش دهم تا جزو تیزهوشان شود
2روش براچگونه ضریب هوشی کودکان را افزایش دهیم؟
پنج توصیه غذایی برای افزایش هوش
2روش برای تقویت هوش نوزاد
عوامل موثر در توانمندی های ذهنی افراد
مراحل رشد و نمو + عوامل موثر در رشد + تکامل حرکتی + رشد ذهنی نوز
توصیه برای افزایش ضریب هوشی کودکان
میوه های افزایش دهنده ی هوش و حافظه
چه اعمالی موجب تقویت هوش و حافظه می شوند...؟
10غذا برای تقویت هوش!! غذاهایی که می خوریم علاوه بر اینکه در تنا
دنیای آموزش کودکان ( آموزش زبان کودکان + تقویت هوش کودکان + داست
روشهای عملی تقویت ذهن کودکان شاید به عنوان والدین کودکان پنج ت
راه های پایه ای افزایش آی کیو کودک خیلی از والدین برای این که
تقویت هوش نوزادان 6 تا 24 ماهه با Giggles Computer Funtime for..
راه های پایه ای افزایش آی کیو کودک
[همه عناوین(70)][عناوین آرشیوشده]


تمرین نقاشی کودکان برای تقویت قوه تخیل، آیا پول می‌تواند شادکامی[19] . آیا پول می‌تواند شادکامی به ارمغان آورد؟ آیا ثروتمندان شادتر از[2] . نکته برای اینکه در محل کار کارآمدتر و شادتر باشیم آیااز محل ‌کا[2] . یک بچه‌ باهوش تحویل جامعه دهید . کار تیمی چیست؟ ? تیم چیست و چه تفاوتی با گروه کاری دارد؟ ? چند ن . کارآفرین اجتماعی موفق چه ویژگی هایی دارد؟ این روزها بسیاری از ف . کارآفرینی اجتماعی یعنی چه ؟ واژه ی کارآفرینان اجتماعی طیف وسیعی . کودک باهوش چگونه درست می شود؟ . « فرصت طلبی » در مدار فرصت تاکنون طی دو مرحله به بررسی موضوع مدا . 10غذا برای تقویت هوش!! غذاهایی که می خوریم علاوه بر اینکه در تنا . 2روش براچگونه ضریب هوشی کودکان را افزایش دهیم؟ . 2روش برای تقویت هوش نوزاد . آغازی برای موفقیت ، ایجاد انگیزش به همراه شکل گیری ساختارهای حما . آموزش بزرگسالان بر مبنای ساده سازی مفاهیم پیچیده علمی یکی از موا . آموزش علوم به کودکان و تاثیر آن بر خلاقیت امروزه روانشناسان بر . اسباب بازی به فعالیت های خلاقیت آمیز کودکان کمک می کند انتخاب ن . برنامه ریزی منابع سازمانی ( ERP ) خلاصه استفاده از سیستم های اطل . پنج توصیه غذایی برای افزایش هوش . تقویت هوش نوزادان 6 تا 24 ماهه با Giggles Computer Funtime for.. . تقویت هوش کودکان . تکامل حرکتی . تمرین نقاشی کودکان برای تقویت قوه تخیل آیا می دانید طرح ها و عکس . توصیه برای افزایش ضریب هوشی کودکان . جایگاه مدار فرصت کتاب تفکر استراتژیک را ورق می زنم و هوشمندی است . چگونه زندگى خود را تغییر دهیم؟ به لیست تغییراتى که مى‌خواهید د . چگونه ضریب هوشی کودکم را افزایش دهم تا جزو تیزهوشان شود . چه اعمالی موجب تقویت هوش و حافظه می شوند...؟ چه اعمالی موجب تقوی . خلاقیت، مبانی و موانع نظام آموزشی، تاحدودی ‌نوعی یک شکلی و یکدس . داستانهای آموزنده ی انیمیشن ) - اورجینال قیمت: 125,000 . دانش خلاقیت شناسی تریز (TRIZ) و مهندسی اختراع و نوآوری دکتر سید . درباره علم خلاقیت شناسی Creatology « خلاقیت شناسی » واژه ای است . دنیای آموزش کودکان ( آموزش زبان کودکان . رابطه ورزش و طول عمر در یک تحقیقات گروهی از افراد بالای 50 سال . راه های پایه ای افزایش آی کیو کودک . راه های پایه ای افزایش آی کیو کودک خیلی از والدین برای این که . رشد ذهنی کودکان . رشد ذهنی نوزادان . رشد کنترل ادرار رشد ذهنی نوز . روشهای عملی تقویت ذهن کودکان . روشهای عملی تقویت ذهن کودکان شاید به‌ عنوان‌ والدین‌ کودکان‌ پ . عدم حضور الکترونیکی روی اینترنت عین مرگ است این مقاله را در پاس . عوامل موثر در توانمندی های ذهنی افراد . عوامل موثر در رشد . مدیریت در قرن 21 مدیریت اثربخش منابع، مفهومی است که به گفت? دان . مراحل رشد و نمو . موانع خلاقیت در محیط خانواده 1- تاکید بیش از حد والدین بر هوش و . میوه های افزایش دهنده ی هوش و حافظه . نقش اینترنت در خلق ارزش مقدمه امروزه کاربرد و استفاده از اینترن . نقش بازی در رشد کودکان درباره فواید بازی و نقش آن در پرورش جسم . نقش بینش فرصت آفرینی در دگرگونی مزیت های رقابتی در تعریف مزیت ر . نقش مدیریت درکاهش تعداد حوادث در محیط کار یکی از وظایف مدیران د . نه روش متفاوت افراد موفق چرا شما در رسیدن به برخی از اهدافتان بس .